Result  
Correct:81+5 +405
New words:0+10 +0
Incorrect:0-2 0
Not Answered:0-1 0
 Saved Time (min.): 9+1 +9
Total Score: +405
Correct answers
boy   پسر
As a young boy, my father used to walk three miles to school.
پدرم زمانی که یک پسر جوان بود سه مایل تا مدرسه پیاده‌روی می‌کرد.
coin   سکه
We each wanted the bedroom with the balcony, so we tossed a coin to decide
همه‌ی ما اتاق خوابی را می‌خواستیم که بالکن داشت، به همین دلیل با سکه شیر یا خط کردیم تا بتوانیم تصمیم بگیریم.
coil   کلاف
A coil of rope lay on the beach.
یک کلاف طناب در ساحل است.
oil   روغن
lavender oil is used for headaches
روغن اوسطوخودوس برای سردرد مفید است.
crown   تاج
The crown is decorated with diamonds and other precious stones.
تاج با الماس و دیگر فلزات قیمتی تزيین شده است.
ear   گوش
The hearing in my left ear's not so good.
شنوایی گوش چپ من چندان خوب نیست.
stair   پلکان
Mary fell down some stairs and broke her leg.
مری از چند پله افتاد و پایش شکست.
hair   مو
He's got short, dark hair.
موهایی مشکی و کوتاه دارد.
fair   نمایشگاه بازرگانی- بازار روز
I bought a wooden salad bowl at the local craft fair.
از بازار روز محلی کاسه‌ی چوبی بزرگی برای سالاد خریدم.
deer   گوزن
I saw a herd of deer.
یک گله گوزن دیدم.
spear   نیزه
Spear is a weapon consisting of a pole with a sharp metal point at one end.
نیزه سلاحی است شامل یک میله با سر فلزی نوک تیز در یک سمت.
beard   ریش
He shaved off his beard but kept his mustache.
او ریش‌هایش را تراشید اما سبیلش را نگه داشت.
tear   اشک
Did you notice the tears in his eyes when he talked about Diana?
آیا وقتی درباره دیانا صحبت می‌کرد متوجه اشک در چشمانش شدی؟
ledge   تاقچه- لبه پنجره
Do not put anything on the ledge, it is too narrow.
چیزی روی لبه‌ی پنجره نگذار، خیلی باریک است.
hedge   پرچین- حصار
She kicked the ball so powerfully that it flew over the hedge.
چنان با قدرت به توپ ضربه زد که توپ بر فراز حصار به پرواز درآمد.
judge   قاضی
The judge reminded the witness that she was under oath.
قاضی به شاهد یادآوری کرد که قسم خورده است.
badge   آرم و نشانی که به لباس وصل شود
Everyone at the conference wore a badge with their name on.
لباس همه افراد (شرکت کننده در) کنفرانس آرمی با نامشان داشت.
bridge   پل
We drove over the bridge.
با اتومبیل از روی پل رفتیم.
jelly   ژله
Have you ever eaten a peanut butter and jelly sandwich?
آیا تا به حال ساندویچ کره‌ی بادام زمینی و ژله خورده‌ای؟
cage   قفس- لانه- جعبه حیوانات
A lion has escaped from its cage.
شیری از قفسش فرار کرده است.
face   صورت- چهره
I could see from his face he was unhappy.
می‌توانستم از چهره‌اش بخوانم که ناراحت است.
wren   نوعی پرنده به نام الیکایی
Wren is a very small, brown bird.
الیکایی، پرنده‌ای قهوه‌ای و بسیار کوچک است.
letter   نامه
I got a letter from the bank this morning.
امروز صبح نامه‌ای از بانک دریافت کردم.
donkey   الاغ
The little donkey struggled under its heavy burden.
الاغ کوچک در زیر بار سنگینش تقلا می‌کرد.
teddy   خرس اسباب بازی
Teddy bear is a soft toy bear.
تدی، یک خرس نرم اسباب بازی است.
berry   توت
You must never eat the berries from that bush - they are poisonous.
هرگز نباید توت‌های روی آن بوته را بخورید، آن‌ها سمی هستند.
sixty   عدد ۶۰
She plans to retire when she is sixty years old.
می‌خواهد وقتی شصت ساله شد، بازنشسته شود.
puzzle   معما- جدول
Scientists have been trying to solve this puzzle for years.
سال‌هاست که دانشمندان سعی دارند این معما را حل کنند.
bottle   بطری
Plastic bottles are lighter than glass ones.
بطری‌های پلاستیکی سبک تر از بطری‌های شیشه‌ای هستند.
kettle   کتری
I don't like the design of this kettle.
از طرح این کتری خوشم نمی‌آید.
rattle   جغجغه
The baby was waving around a plastic rattle.
کودک، جغجغه پلاستیکی را تکان می‌داد.
apple   سیب
He took a bite out of the apple.
او گازی به سیب زد.
barrel   بشکه
In the oil industry, a barrel of oil is equal to 159 liters.
در صنعت نفت، یک بشکه نفت معادل ۱۵۹ لیتر است.
camel   شتر
Camel is a large animal with a long neck, that lives in the desert.
شتر، حیوانی بزرگ با گردنی بلند است که در صحرا زندگی می‌کند.
rectangle   مستطیل- چهار ضلعی
The room is roughly rectangular.
اتاق تقریباً مستطیل شکل است.
candle   شمع
Shall I light a candle?
می توانم شمعی روشن کنم؟
cupcake   کیک فنجانی
Cupcake is a small, sweet, usually round cake.
کیک فنجانی، کیکی کوچک، شیرین، و معمولا گرد است.
kitten   بچه گربه
My grandson likes to play with kittens.
نوه من دوست دارد با بچه گربه‌ها بازی کند.
seven   عدد ۷
The restaurant opens for dinner at seven (o'clock).
رستوران ساعت هفت برای شام باز می‌کند.
pedal   رکاب دوچرخه- پدال اتومبیل و غیره
This sewing machine is operated by a foot pedal.
این چرخ خیاطی با پدالی پایی کار می‌کند.
mailbox   صندوق پستی
Look out for our emails in your electronic mailbox.
در صندوق پستی الکترونیکیت به دنبال ایمیل ما باش.
pancake   پنکیک
Do you want a sweet pancake?
آیا یک پنکیک شیرین میل داری؟
spoon   قاشق
Stir the mixture with a wooden spoon.
مخلوط را با قاشق چوبی به هم بزن.
moon   ماه
Neil Armstrong was the first person to set foot on the surface of the moon.
نیل آرمسترانگ اولین کسی بود که قدم بر روی کره‌ی ماه گذاشت.
toe   انگشت و پنجه پا
I stubbed (= hit) my toe on the edge of the bed.
انگشت پایم به لبه‌ی تخت خورد.
hoe   کج بیل
A hoe is a garden tool with a short blade used to remove weeds.
کج بیل یکی از ابزارهای باغبانی است که لبه‌ای کوتاه دارد و برای درآوردن علف‌های هرز به کار می‌رود.
toast   نان تست/ نان برشته
I have toast and jam for breakfast.
من برای صبحانه نان تست و مربا می‌خورم.
stool   چهارپایه- عسلی
She fell off her stool.
او از چهارپایه‌اش افتاد.
broom   جاروی دسته بلند
Broom is used for cleaning the floor
جاروی دسته بلند برای تمیز کردن کف زمین به کار می‌رود.
hoop   حلقه (در ورزش و سیرک)
The dogs had been trained to jump through hoops.
سگها (طوری) تربیت شده اند که (بتوانند) از میان حلقه‌ها بپرند.
zoo   باغ وحش
We could hear the lions roaring at the other end of the zoo.
می‌توانستیم صدای غرش شیرها را از انتهای دیگر باغ وحش بشنویم.
hood   باشلق (کلاه متصل به کاپشن)
The coat has a detachable hood.
این کت دارای کلاهی است که قابل جدا کردن می‌باشد.
foot   پا (قسمت کف و پنچه پا)
I've been on my feet all day and I'm exhausted.
تمام طول روز روی پا ایستاده بودم و خسته‌ام.
screw   پیچ
Screw is a pointed metal used to join things (pieces of wood) together.
پیچ، فلزی نوک تیز است که برای اتصال چیزهایی مانند قطعات چوب به کار می‌رود.
glue   چسب
Join the two pieces together using strong glue.
با استفاده از چسبی محکم، دو قطعه را به هم متصل کن.
flute   فلوت (ساز)
I like the sound of flute more than other musical instruments.
صدای فلوت را بیشتر از صدای سازهای دیگر دوست دارم.
arm   بازو
My arms ache from carrying this bag.
بازوهایم به خاطر حمل این کیف درد می‌کند.
core   مرکز و هسته
Don't throw your apple core on the floor!
هسته‌ی سیبت را روی زمین نینداز.
stork   لک لک
Storks walk around in the water to find their food.
لک‌لک‌ها در آب پرسه می‌زنند تا برای خود غذایی بیابند.
fort   قلعه- دژ
The remains of the Roman fort are well preserved.
از بقایای قلعه‌ی روم به خوبی محافظت می‌شود.
horn   شیپور- بوق- شاخ
The bull lowered its horns and charged straight at him.
گاو نر شاخ‌هایش را پایین آورد و مستقیم به سمت او گرفت.
barn   انبار غله- طویله
The barn of the other side of the farmyard is full of hay bales.
انبار سمت دیگر مزرعه پر از بسته‌های علوفه است.
dart   دارت(بازی)- تیر و زوبین
Your number of points depends on where the darts land on the board.
میزان امتیاز شما بستگی به محلی از صفحه‌ی دارت دارد که دارت‌ها در آن فرود می‌آیند.
cart   گاری دستی- چرخ دستی خرید
Why will supermarket carts never move in the direction that you push them in?
چرا چرخ‌دستی فروشگاه‌ها هیچ وقت در مسیری که شما آن‌ها را هل می‌دهید حرکت نمی‌کند؟
card   کارت( پستال، تبریک و غیره)
The bank's closed now, but I can get some money out with my (cash) card.
الآن بانک تعطیل است اما من می‌توانم مقداری پول از کارتم بگیرم.
car   اتومبیل
Where did you park your car?
اتومبیلت را کجا پارک کردی؟
bird   پرنده
Most birds lay eggs in the spring.
بیش‌تر پرنده‌ها در بهار تخم می‌گذارند.
scarf   شال گردن
He had a woolen scarf around his neck.
او شال گردنی پشمی به دور گردنش داشت.
star   ستاره
The stars twinkled in the clear sky.
ستاره‌ها در آسمان صاف چشمک می‌زدند.
dustpan   خاک انداز
You also need a dustpan for cleaning.
برای تمیز کردن به خاک‌انداز هم نیاز داری.
windmill   آسیاب بادی
A windmill is a building with large blades turning by the force of the wind.
آسیاب بادی ساختمانی با پره‌های بزرگ است که با نیروی باد می‌چرخند.
milkman   شیرفروش
In Britain milk is delivered daily to the doorstep by milkmen.
در انگلستان روزانه شیر توسط شیرفروش‌ها به درب خانه‌ها ارسال می‌گردد.
handbag   کیف دستی
She took her hairbrush from her handbag and began to brush her hair.
برسش را از کیف دستی‌اش درآورد و شروع به شانه کردن موهایش کرد.
mailbox   صندوق پستی
Look out for our emails in your electronic mailbox.
در صندوق پستی الکترونیکیت به دنبال ایمیل ما باش.
pancake   پنکیک
Do you want a sweet pancake?
آیا یک پنکیک شیرین میل داری؟
cupcake   کیک فنجانی
Cupcake is a small, sweet, usually round cake.
کیک فنجانی، کیکی کوچک، شیرین، و معمولا گرد است.
fishpond   آبگیر و برکه ماهی
It's good to get a view from the other side of the fishpond.
خوب است که طرف دیگر این برکه ماهی را هم ببینیم.
eggshell   پوست تخم مرغ
The outside covering of an egg is eggshell.
پوشش خارجی یک تخم مرغ، پوست تخم مرغ است.
teapot   قوری
Would you give me a teapot for serving tea?
ممکن است برای سرو چای یک قوری به من بدهید؟
peanut   بادام زمینی
I like roasted peanuts very much.
بادام زمینی بوداده را خیلی دوست دارم.