Result  
Correct:60+5 +300
New words:0+10 +0
Incorrect:0-2 0
Not Answered:0-1 0
 Saved Time (min.): 0+1 0
Total Score: +300
Correct answers
six   عدد ۶
Look for a bus with a number six on the front of it.
دنبال اتوبوسی بگرد که جلویش نوشته شماره شش.
bib   پیش بند
I use a bib for my grandson when eating to protect his cloth.
وقتی نوه‌ام غذا می‌خورد برایش پیش بند می‌بندم تا لباسش کثیف نشود.
wig   کلاه گیس
She was wearing a blonde wig.
او کلاه گیسی بلوند بر سر گذاشته بود.
pig   خوک
Moslems are forbidden to eat the meat produced from a pig.
مسلمانان از خوردن گوشت تولید شده از خوک منع شده‌اند.
fig   انجیر
Fig is a sweet, soft fruit with many seeds.
انجیر میوه‌ای شیرین و نرم است که دانه‌های فراوانی دارد.
rod   میله- چوب ماهیگیری
He was given a fishing rod for his birthday.
او برای تولدش یک چوب ماهیگیری گرفت.
pod   غلاف لوبیا
A pod is a long, narrow, flat part of some plants such as beans and peas.
غلاف بخش بلند، باریک و صاف بعضی گیاهان مانند نخود و لوبیا است.
log   هیزم- کنده درخت
He hid the coins in a hollow log.
او سکه‌ها را در کنده‌ی توخالی یک درخت پنهان کرد.
dog   سگ
We could hear dogs barking in the distance.
می‌توانستیم صدای پارس سگ‌ها را از دوردست‌ها بشنویم.
zip   زیپ
If you force the zip, it'll break.
اگر به زیپ فشار بیاوری، می‌شکند.
top   قله- نوک
She waited for me at the top of the stairs.
او بالای پله‌ها منتظر من بود.
mop   زمین شور
I used a mop to clean the floor of my room.
من برای تمیز کردن کف اتاقم از زمین شور استفاده کردم.
pot   گلدان
Some flowers grow well in pots.
بعضی از گل‌ها در گلدان به خوبی رشد می‌کنند.
dot   نقطه
Her skirt was blue with white dots.
دامن او آبی رنگ با نقطه‌های سیاه رنگ بود.
cot   تخت خواب بچه
A cot has high bars around the sides to protect babies.
تخت نوزاد میله‌های بلندی در کنارش دارد تا از نوزاد محافظت کند.
bun   کیک فنجانی
A bun is a small, sweet, usually round cake.
کیک فنجانی، کیکی کوچک، شیرین، و غالباً گرد است.
sun   خورشید
The sun rises in the east and sets in the west.
خورشید از مشرق طلوع کرده و در مغرب غروب می‌کند.
fox   روباه
As the fox came into the yard, the chickens began squawking.
به محض این که روباه وارد حیاط شد، مرغ‌ها شروع به سروصدا کردند.
box   جعبه
He ate a whole box of chocolates.
او یک جعبه‌ی کامل شکلات را خورد.
ox   گاو نر
He was tall and as strong as an ox.
او بلند قامت و به اندازه‌ی یک گاو نر قدرتمند بود.
bus   اتوبوس
You should go by bus if you want to see the sights.
اگر می‌خواهی مناظر را تماشا کنی باید با اتوبوس بروی.
nut   مغز(پسته و بادام)
He cracks (opens) the nuts with his teeth.
او آجیل را با دندان‌هایش می‌شکند.
hut   کلبه
We spent the night in a wooden hut.
ما شب را در کلبه‌ای چوبی سپری کردیم.
pup   توله -سگ و برخی حیوانات
It is a seal pup.
این توله‌ی فُک است.
cup   فنجان
Would you give me a cup of coffee?
ممکن است یک فنجان قهوه به من بدهید؟
mud   گل و لای
The vehicles got bogged down in the heavy mud.
وسایل نقلیه در گل و لای سنگین گرفتار شدند.
gum   آدامس
Gum is a sticky substance that comes from the stems of some trees.
آدامس ماده‌ی چسبنده‌ای است که از ساقه‌ی بعضی از درختان به دست می‌آید.
tub   تشت- لگن
I'll fill the tub for you while you take off those wet clothes.
در حالی که آن لباس‌های خیس را در می‌آورید، من تشت را بریتان پر (از آب) می‌کنم.
mug   لیوان دسته دار
He washed up his mug and put it back on the shelf.
او لیوانش را شست و دوباره آن را در قفسه گذاشت.
jug   پارچ
She filled the jug up with water.
او پارچ را پر از آب کرد.
man   مرد
Steve can solve anything - the man's a genius.
استیو می‌تواند هر مسئله‌ای را حل کند، این مرد یک نابغه است.
fan   پنکه- هواکش پروانه دار
There was no air conditioning, just a ceiling fan turning slowly.
هیچ دستگاه تهویه‌ای وجود نداشت، فقط یک پنکه سقفی داشت که به آرامی می‌چرخید.
mat   حصیر، پادری
Wipe your feet on the mat before you come inside.
قبل از این که وارد اتاق شوی، پاهایت را روی پادری بکش تا پاک شود.
hat   کلاه
His hat is hanging there.
کلاه او آن‌جا آویزان است.
cat   گربه
She has a pet, it is a cat.
او یک حیوان خانگی دارد، این حیوان یک گربه است.
bag   کیف
She suddenly remembered that her keys were left in her other bag.
او ناگهان به یاد آورد که کلیدهایش در کیف دیگرش جا مانده است.
tap   شیر آب
Please turn the tap off.
لطفا شیر آب را ببند.
cap   کلاه لبه دار
He wears his cap whatever the weather.
او در هر آب و هوایی کلاه لبه دارش را بر سر می‌گذارد.
van   ون (نوعی اتومبیل)
After a series of explosions, the van burst into flames.
پس از یک سلسله انفجار، وَن در شعله‌های آتش سوخت.
pan   تابه- کیک پز
Put both cake pans in the oven for half an hour.
هر دو کیک پز را به مدت نیم ساعت در فر بگذار.
pen   قلم- خودکار
My pen seems to be running out of ink - I need a refill.
ظاهراً جوهر قلمم تمام شده، باید دوباره آن را پر کنم.
men   مردان
They are the men's champion in the 400 meters.
آنان قهرمان دوی مردان در مسابقه دوی ۴۰۰ متر هستند.
hen   مرغ
Hens are often kept for their eggs.
مرغ‌ها معمولا به خاطر تخم مرغشان نگه داشته می‌شوند.
yak   بوفالو
Yak is mainly found in Tibet.
بوفالو بیشتر در تبت دیده می‌شود.
jam   مربا
She has toast with strawberry jam for breakfast.
صبحانه‌ی او نان تست با مربای توت فرنگی است.
peg   آویز لباس
He took off his coat and hung it on the peg.
او کتش را درآورد و به آویز لباس آویزان کرد.
leg   پا
My legs were tired after so much walking.
بعد از این همه پیاده روی پاهایم خسته شدند.
red   قرمز
Her dress was bright red.
پیراهنش به رنگ قرمز روشن بود.
bed   تخت خواب
He lived in a room with only two chairs, a bed, and a table.
او در اتاقی زندگی می‌کرد که فقط دو صندلی، یک تخت و یک میز داشت.
ten   عدد ۱۰
Her father died ten years ago.
پدر او ده سال قبل از دنیا رفت.
kid   کودک
His kid is a genius.
کودک او یک نابغه است.
web   تار- شبکه
We watched a spider spin a web between three tall trees.
عنکبوتی را دیدیم که بین سه درخت بلند تار می‌تنید.
fez   نوعی کلاه (فینه)
A red fez was on his head.
او فینه‌ای قرمز رنگ بر سر داشت.
net   توری- شبکه- دام
Dolphins often get tangled in the nets that are used to catch tuna fish.
دلفین‌ها اغلب در توری‌هایی که برای گرفتن ماهی تن به کار می‌روند گرفتار می‌شوند.
jet   هواپیمای جت
Most of the planes that carry passengers across the Atlantic are wide-bodied jets.
بیشتر هواپیماهای مسافربری که از فراز آتلانتیک می‌گذرند جت‌های غول پیکر هستند.
tin   قوطی حلبی
I've found a tin of beans, but where is the opener?
یک قوطی کنسرو لوبیا پیدا کردم، ولی نمی‌دانم دربازکن کجاست؟
pin   سوزن
I'll keep the cloth in place with pins while I sew it on.
در هنگام چرخ کردن لباس پارچه را با سوزن (ته گرد) سر جایش نگه می‌دارم.
fin   باله ماهی- بال هواپیما- پره رادیاتور
We could see the fin of a shark as it slowly circled our boat.
ما می‌توانستیم باله‌‌ی کوسه‌ای را در حالی که به آرامی دور قایق ما می‌چرخید ببینیم.
bin   سطل زباله
Do you want this or shall I throw it in the bin?
این را می‌خواهی یا آن را در سطل زباله بیندارم؟
lid   درپوش ظرف
Can you get the lid off this jar?
می‌توانی در این شیشه را باز کنی؟