Result  
Correct:26+5 +130
New words:0+10 +0
Incorrect:0-2 0
Not Answered:0-1 0
 Saved Time (min.): 0+1 0
Total Score: +130
Correct answers
desk   میز تحریر
The desks in the room were arranged in rows of ten.
میز تحریرهای این اتاق در ردیف‌های ده تایی چیده شده بودند.
pencilcase    جامدادی
Put your pencils in that red pencil case.
مدادهایت را در آن جامدادی قرمز رنگ بگذار.
chalk   گچ
He picked up a piece of chalk and wrote the answer on the blackboard.
او یک تکه گچ برداشت و پاسخ را بر روی تخته سیاه نوشت.
to sit-down   نشستن
I must sit down because my feet hurt a lot!
باید بنشینم چون پاهایم به شدت درد می‌کنند.
Sunday   یکشنبه
We're going to visit my uncle on Sunday.
قرار است روز یکشنبه به دیدن عمویم برویم.
date   تاریخ
What is your date of birth?
تاریخ تولد شما چه زمانی است؟
nine   نه
I've booked a table at the restaurant for nine o'clock.
من میزی را برای ساعت نه در رستوران رزرو کرده‌ام.
eighty   هشتاد
They've invited eighty guests to the wedding.
آنها هشتاد نفر مهمان به عروسی دعوت کرده‌اند.
grandmother   مادربزرگ
The apple pie was as good as the one my grandmother used to make.
این کیک سیب به اندازه‌ی کیک‌هایی که مادربزرگم قبلا درست می‌کرد، خوشمزه بود.
father   پدر
My father takes me to watch the football every Saturday.
پدرم شنبه‌ی هر هفته مرا به دیدن بازی فوتبال می‌برد.
engineer   مهندس
An engineer has been employed to find the cause of the accident.
یک مهندس استخدام شده است تا علت بروز حادثه را بیابد.
policeman   پلیس
The policeman walked along the street, ensuring its safety.
پلیس در طول خیابان قدم زد تا امنیت آن را حفظ کند.
shopkeeper   مغازه دار
The shopkeeper in our alley sells all kinds of stuff.
مغازه‌دار کوچه‌ی ما، همه نوع جنس می‌فروشد.
driver   راننده
After the crash, both drivers got out and inspected their cars for damage.
بعد از تصادف، هر دو راننده از ماشین‌هایشان پیاده شدند تا ببینند اتومبیلشان صدمه دیده است یا نه.
sandals   صندل
She has a really beautiful pair of sandals.
او یک جفت صندل واقعا زیبا دارد.
suit   کت و شلوار
All the businessmen were wearing black suits.
همه‌ی بازرگانان کت و شلوار مشکی به تن داشتند.
shoes   کفش
Take off your shoes before entering the house.
قبل از وارد شدن به خانه کفش‌هایتان را دربیاورید.
black   سیاه
I heard a loud bang and then saw black smoke.
من صدای انفجار بلندی شنیدم و سپس دود سیاهی دیدم.
blue   آبی
For weeks we had cloudless blue skies.
آسمان ما تا چند هفته آبی و بدون ابر بود.
bedroom   اتاف خواب
The house has four bedrooms, so it's pretty big.
آن خانه چهار اتاق خواب دارد، بنابراین حتما خانه‌ی خیلی بزرگی است.
bathroom   حمام
The bathroom's on the right at the end of the passage.
حمام در انتهای راهرو در سمت راست قرار دارد.
villa   ویلا
They have a really big villa in Rasht.
آن‌ها یک ویلای واقعا بزرگ در رشت دارند.
blanket   پتو
She wrapped the baby in a blanket.
او بچه را در یک پتو پیچید.
computer   رایانه
Modern computers can hold huge amounts of information.
رایانه‌های مدرن توانایی ذخیره سازی مقدار بسیار زیادی اطلاعات را دارند.
watching   تماشا کردن
He spent the entire afternoon watching a football match.
او تمام بعد از ظهر خود را به دیدن مسابقه‌ی فوتبال گذراند.
telephone   تلفن
She spends hours and hours on the telephone.
او ساعت‌های زیادی را پشت تلفن سپری می‌کند.
carrot   هویج
It's rather early to be sowing carrot seeds, isn't it?
کمی برای کاشتن دانه‌های هویج زود است، این طور نیست؟
tomato   گوجه فرنگی
He ordered pasta with a tomato sauce last night for dinner.
او دیشب برای شام پاستا با سس گوجه سفارش داد.
honey   عسل
Pour the honey into the bowl and mix it thoroughly with the other ingredients.
عسل را داخل کاسه بریزید و آن را کاملا با دیگر مواد اولیه مخلوط کنید.
bonnet   کلاه بی‌لبه- عرق چین
Bonnet is a type of hat that covers the ears and is tied under the chin.
کلاه بی‌لبه نوعی کلاه (به شکل عرق چین) است که گوش‌ها را می‌پوشاند و زیر چانه بسته می‌شود.