Result  
Correct:25+5 +125
New words:0+10 +0
Incorrect:0-2 0
Not Answered:0-1 0
 Saved Time (min.): 2+1 +2
Total Score: +125
Correct answers
chin   چانه ( در صورت)
She sat behind the table, her chin resting in her hands.
پشت میز نشست، در حالی که دست‌هایش را در زیر چانه‌اش گذاشته بود.
chest   صندوقچه
Her books and clothes were packed into chests and sent to Canada.
کتاب‌ها و لباس هایش در چند صندوق بسته بندی و به کانادا فرستاده شد.
chop   کباب دنده
Chop is a small piece of meat with a bone in it.
کباب دنده، تکه کوچکی از گوشت با استخوان است.
chip   خرده- تراشه
I can see the wood chips.
می توانم خرده چوب‌ها را ببینم.
latch   کلون- چفت
Don't forget to leave the front door on the latch if you go to bed before I get back.
اگر قبل از برگشتن من می‌خوابی، فراموش نکن که چفت در را بیاندازی.
chess   شطرنج
In chess, the pieces can only move in certain directions.
در شطرنج، مهره‌ها فقط می‌توانند در مسیرهای معین حرکت کنند.
chick   جوجه مرغ
Chick is a young chicken.
جوجه، یک مرغ کوچک است.
crutch   چوب زیر بغل
Martin broke his leg and has been on crutches for the past six weeks.
پای مارتین شکست و او در شش هفته اخیر از چوب زیر بغل استفاده کرد.
hutch   قفس- لانه- جعبه حیوانات
He bought a hutch for keeping his rabbits.
برای نگهداری خرگوش‌هایش یک قفس خرید.
match   کبریت
Match burns when rubbed firmly against a rough surface
کبریت وقتی آتش می‌گیرد که محکم بر روی سطح زبری کشیده شود.
switch   کلید برق
She flicked the on-off switch.
کلید برق را زد (چراغ را روشن کرد).
pitch   زمین بازی
Supporters ran onto the pitch.
طرفداران به طرف زمین بازی هجوم آوردند.
bench   نیمکت
A park bench is a seat in a public place.
نیمکت پارک، صندلی‌ای در یک محل عمومی است.
milk   شیر خوراکی
Goat's milk has a bad smell.
شیر بز بوی بدی می‌‌دهد.
twig   شاخه درخت
We collected dry twigs to start the fire.
شروع به جمع کردن شاخه‌های خشک (درختان) کردیم تا آتش روشن کنیم.
pram   کالسکه بچه
I saw her pushing a pram down the street.
او را در حالی دیدم که داشت کالسکه‌ی بچه را به سمت پایین خیابان هل می‌داد.
gift   هدیه- کادو
The guests all arrived bringing gifts.
مهمانان در حالی که هدیه‌هایی در دست داشتند وارد شدند.
film   فیلم عکاسی- فیلم (سینمایی)
A passer-by recorded the incident on film.
یکی از عابرین پیاده فیلمی از صحنه‌ی تصادف گرفت.
grid   شبکه- نرده- حصار - توری
A metal grid had been placed over the hole to prevent people from falling in.
شبکه‌ای فلزی بر روی حفره قرار داده شد تا از افتادن مردم در آن جلوگیری شود.
frog   قورباغه
The pond was alive with frogs.
این برکه با وجود قورباغه‌ها زنده است.
drum   طبل
The drums and double bass usually form the rhythm section of a jazz group.
چند طبل و دو گیتار معمولاً بخش ریتم گروه جاز را تشکیل می‌دهند.
trug   سبد باغبانی
Trug is a wooden container that is used for carrying garden tools, flowers.
سبد باغبانی ظرفی چوبی است که برای حمل ابزار باغبانی و گل‌ها به کار می‌رود.
mint   قرص یا آب نبات نعنایی
Sucking chocolate mints after meals are very helpful.
مکیدن شکلات نعنایی بعد از غذا بسیار مفید است.
slug   گلوله- تیر
The poor guy wound up with a slug in his stomach.
مرد بیچاره با اصابت گلوله به شکمش مجروح شد.
sled   سورتمه
A sled is usually pulled by dogs over snow and ice.
سورتمه معمولاً به وسیله سگ‌ها بر روی برف و یخ کشیده می‌شود.