Result  
Correct:70+5 +350
New words:1+10 +10
Incorrect:1-2 -2
Not Answered:0-1 0
 Saved Time (min.): 0+1 0
Total Score: +358
Incorrect answers
mechanic   مکانیک
The mechanic showed me repaired parts on the front of my car.
مکانیک قسمت‌های تعمیر شده‌ی جلوی ماشینم را به من نشان داد.
Correct answers
blackboard   تخته سیاه
There is a huge blackboard in our class.
تخته سیاه بزرگی در کلاس ما وجود دارد.
chair   صندلی
The room was full of empty chairs.
اتاق پر از صندلی‌های خالی بود.
pen   خودکار
I have a lot of pens in my bag.
من خودکارهای زیادی در کیفم دارم.
marker   ماژیک
Mehdi highlighted some lines of the letter by a yellow marker.
مهدی چند خط از نامه را با یک ماژیک زرد علامت زد.
bench   نیمکت
He spends his afternoons sitting on a park bench.
او بعد از ظهرهای خود را با نشتسن بر روی یک نیمکت در پارک می‌گذراند.
chalk   گچ
He picked up a piece of chalk and wrote the answer on the blackboard.
او یک تکه گچ برداشت و پاسخ را بر روی تخته سیاه نوشت.
girl   دختر
My little girl is five years old.
دختر کوچکم پنج سال دارد.
man   مرد
The man in the green jacket is the new teacher.
مردی که کت سبز بر تن دارد، معلم جدید است.
library   کتابخانه
Ali spent the past few months doing research in the library.
علی چند ماه اخیر را به انجام تحقیقات در کتابخانه مشغول بود.
library card   کارت کتابخانه
You can use your library card to borrow books from the library.
شما می‌توانید از کارت کتابخانه‌ی خود برای امانت گرفتن کتاب‌ها استفاده کنید.
January   ژانویه
The gym always gets a lot of new members in January.
همیشه در ماه ژانویه، تعداد زیادی عضو جدید به باشگاه اضافه می‌شوند.
February   فوریه
Her birthday is in February.
تولد او در فوریه است.
April   آوریل
There is still snow on the ground here in April.
در این مکان در ماه آوریل هم هنوز برف روی زمین است.
year   سال
We look forward to greater success in the coming year.
ما به موفقیت بیشتر در سال پیش رو امیدوار هستیم.
seven   هفت
The restaurant opens for dinner at seven.
رستوران برای وعده‌ی شام ساعت هفت باز می‌شود.
three   سه
Due to roadworks, three lanes of highway have to converge into two.
به دلیل انجام عملیات راه داری، سه خط بزرگ راه باید به دو خط همگرا شوند.
nine   نه
I've booked a table at the restaurant for nine o'clock.
من میزی را برای ساعت نه در رستوران رزرو کرده‌ام.
four   چهار
Most animals have four legs.
بیشتر حیوانات چهار پا دارند.
ten   ده
The boat is ten meters in length.
طول قایق ده متر است.
thirteen   سیزده
Some people think that thirteen is an unlucky number.
برخی مردم فکر می‌کنند که سیزده عدد بدیمنی است.
fifteen   پانزده
She was about fifteen years old when she won her first championship.
وقتی که اولین قهرمانی‌اش را از آن خود کرد حدودا پانزده سال داشت.
sixteen   شانزده
We've got sixteen people coming for lunch.
ما برای ناهار شانزده مهمان داریم.
eighty   هشتاد
They've invited eighty guests to the wedding.
آنها هشتاد نفر مهمان به عروسی دعوت کرده‌اند.
ninety   نود
He must be ninety if he's still alive.
اگر هنوز زنده باشد، باید نود سال داشته باشد.
grandmother   مادربزرگ
The apple pie was as good as the one my grandmother used to make.
این کیک سیب به اندازه‌ی کیک‌هایی که مادربزرگم قبلا درست می‌کرد، خوشمزه بود.
uncle   دایی/عمو
Farhad is my uncle.
فرهاد دایی/عمو‌ی من است.
engineer   مهندس
An engineer has been employed to find the cause of the accident.
یک مهندس استخدام شده است تا علت بروز حادثه را بیابد.
farmer   کشاورز
The drought has made farmers anxious.
خشکسالی کشاورزان را نگران کرده است.
florist   گل فروش
Ali is the only florist in this neighborhood.
علی تنها گل فروش این محله است.
shopkeeper   مغازه دار
The shopkeeper in our alley sells all kinds of stuff.
مغازه‌دار کوچه‌ی ما، همه نوع جنس می‌فروشد.
dentist   دندان پزشک
You should have your teeth checked by a dentist at least twice a year.
باید سالی حداقل دو بار دندان‌هایتان را توسط یک دندان پزشک چک کنید.
nurse   پرستار
He worked as a nurse in a hospital.
او به عنوان پرستار در بیمارستان مشغول کار بود.
sandals   صندل
She has a really beautiful pair of sandals.
او یک جفت صندل واقعا زیبا دارد.
sunglasses   عینک آفتابی
Farhad never goes out without sunglasses.
فرهاد هرگز بدون عینک آفتابی بیرون نمی‌رود.
sweater   ژاکت
You should put on your sweater because it's really cold outside.
باید ژاکتت را بپوشی چرا که بیرون از خانه واقعا سرد است.
glove   دستکش
Those gloves look nice and warm.
آن دستکش‌ها به نظر زیبا و گرم هستند.
glasses   عینک
Where are my glasses?
عینک من کجاست؟
scarf   شال
She was wearing a hat and a scarf against the cold.
او به خاطر سرما یک کلاه و شال پوشیده بود.
yellow   زرد
It was early autumn and the leaves were turning yellow.
اوایل پاییز یود و برگ‌ها در حال زرد شدن بودند.
gray   خاکستری
I don't like the gray sky because it will probably rain.
من آسمان خاکستری را دوست ندارم چرا که احتمال وقوع باران در آن زیاد است.
red   قرمز
She and I both have red hair but hers is lighter than mine.
رنگ موی من و او هر دو قرمز است اما رنگ موی او روشن تر از من است.
brown   قهوه‌ای
Both my parents have brown hair.
موی هر دو والدینم قهوه‌ای رنگ است.
pink   صورتی
He was wearing a nice looking pink T-shirt.
او یک تی‌شرت صورتی زیبا به تن کرده بود.
living room   اتاق نشیمن
That picture would go well on the wall in the living room.
آن عکس اگر روی دیوار اتاق نشیمن قرار بگیرد جلوه‌ی خوبی خواهد داشت.
stairs   راه پله
Her office is at the top of the stairs.
دفتر کار او بالای راه پله قرار دارد.
kitchen   اشپزخانه
The delicious smell of freshly-made coffee came from the kitchen.
بوی خوب قهوه‌ی تازه از آشپزخانه به مشام می‌رسید.
garage   پارکینگ
Did you put the car in the garage?
آیا اتومبیل را داخل پارکینگ گذاشتی؟
apartment   آپارتمان
I'll give you the key to my apartment.
کلید آپارتمانم را به تو خواهم داد.
flat   آپارتمان
They have a house in Karaj and a flat in Tehran.
آن‌ها یک خانه در کرج و یک آپارتمان در تهران دارند.
tower   برج
From the top of the tower, the outlook over the city was breathtaking.
از بالای برج، دیدن نمای کل شهر بسیار مهیج بود.
bookcase   جاکتابی
There are so many books in the bookcase.
کتاب‌های زیادی در جاکتابی است.
blanket   پتو
She wrapped the baby in a blanket.
او بچه را در یک پتو پیچید.
table   میز
They sat around the dinner table, arguing about different things.
آن‌ها دور میز شام نشسته بودند و در مورد مسائل مختلفی بحث می‌کردند.
computer   رایانه
Modern computers can hold huge amounts of information.
رایانه‌های مدرن توانایی ذخیره سازی مقدار بسیار زیادی اطلاعات را دارند.
mirror   اینه
The image you see in the mirror seems to be reversed.
تصویری که در آینه می‌بینید به نظر برعکس است.
playing   بازی کردن
Mohammad loves playing chess a lot.
محمد شطرنج بازی کردن را بسیار دوست دارد.
watching   تماشا کردن
He spent the entire afternoon watching a football match.
او تمام بعد از ظهر خود را به دیدن مسابقه‌ی فوتبال گذراند.
call   تلفن زدن
She called this morning at the office and we had a brief chat.
صبح وقتی که در دفتر بودم با من تماس گرفت و گفت و گوی کوتاهی داشتیم.
orange juice   آب پرتقال
Orange juice is good for the flu.
آب پرتقال برای آنفولانزا خوب است.
potato   سیب زمینی
Could you peel the potatoes for me, please?
میشه لطفا سیب زمینی‌ها را برایم پوست بکنی؟
tomato   گوجه فرنگی
He ordered pasta with a tomato sauce last night for dinner.
او دیشب برای شام پاستا با سس گوجه سفارش داد.
water   اب
The human body is about 50 percent water.
حدودا 50 درصد بدن انسان را آب تشکیل می‌دهد.
cheese   پنیر
Iranian cheeses are exported to many different countries.
پنیرهای ایرانی به کشورهای مختلفی صادر می‌شوند.
coconut   نارگیل
This chocolate is full of coconut.
این شکلات پر از نارگیل است.
spaghetti   ماکارانی
Put a little cinnamon in your spaghetti sauce.
کمی دارچین داخل سس اسپاگتی بریز.
ice cream   بستنی
We sell 32 different flavors of ice cream.
ما بستنی‌هایی با 32 طعم مختلف می‌فروشیم.
fruit   میوه
Oranges, apples, pears, and bananas are all types of fruit.
پرتغال، سیب، هلو و موز انواع مختلفی از میوه هستند.
cake   کیک
He cut the cake into six pieces and gave each child a slice.
او کیک را به شش تکه تقسیم کرد و به هر بچه یک تکه داد.
chicken   مرغ
Defrost the chicken thoroughly before cooking.
قبل از پخت، مرغ را کاملا یخ زدایی کنید.
grow up   بزرگ شدن
She has grown up enough to be a good teacher.
او آنقدر بالغ شده که بتواند معلم خوبی شود.