Result  
Correct:25+5 +125
New words:0+10 +0
Incorrect:0-2 0
Not Answered:0-1 0
 Saved Time (min.): 0+1 0
Total Score: +125
Correct answers
recite the Holy Quran   قرائت قران مقدس
The teacher asked the students to recite the Holy Quran.
معلم از دانش آموزان خواست قرآن مقدس را قرائت کنند.
type   تایپ کردن
She asked me to type a couple of letters.
او از من خواست که چند نامه بنویسم.
speak (English)   صحبت کردن (انگلیسی)
Would you mind speaking more slowly, please?
ممکن است لطفا کمی آهسته‌تر صحبت کنید؟
draw   کشیدن
The children drew pictures of their families.
کودکان نقاشی‌هایی از خانواده‌های خود کشیدند.
act in movies   فیلم بازی کردن
Niloofar acts in comedy movies.
نیلوفر در فیلم‌های کمدی بازی می‌کند.
do a puzzle   حل پازل
Babak does the puzzle in 4 hours.
بابک پازل را در 4 ساعت حل می‌کند.
make tea   چای دم کردن
Please make some tea for us.
لطفا برای ما کمی چای دم کنید.
swim   شنا کردن
I learned to swim when I was five.
وقتی 5 ساله بودم شنا کردن را یاد گرفتم.
cook food   غذا پختن
I don't cook food very often.
من زیاد آشپزی نمی‌کنم.
search the Web   جستجو کردن در شبکه
We should search the web to find it.
ما باید برای یافتن آن در شبکه اینترنت جستجو کنیم.
make a cake   کیک پختن
When are you going to make the cake?
چه زمانی می‌خواهی کیک را بپزی؟
tell a story   قصه گفتن
I really like telling a story for you.
من واقعا قصه گفتن برای تو را دوست دارم.
run   دویدن
Don't run, the ground is wet.
ندو، زمین خیس است.
take photos   عکس گرفتن
The photographer took some nice photos of the sunset.
عکاس عکس‌های زیبایی از غروب خورشید گرفت.
ride a horse   اسب سواری
I learned how to ride a horse when I was six.
وقتی شش سالم بود اسب سواری را آموختم.
ride a bicycle   دوچرخه سواری
Can you ride a bicycle?
می‌توانی دوچرخه سواری کنی؟
draw a picture   نقاشی کشیدن
Ali drew an awesome picture of the nearby tree.
علی نقاشی زیبایی از درختی که در آن نزدیکی بود کشید.
play basketball   بسکتبال بازی کردن
I used to play basketball with my friends every day.
قبلا هر روز با دوستانم بسکتبال بازی می‌کردم.
work with a computer   کار کردن با کامپیوتر
Everyone should know how to work with a computer.
همه باید بدانند چطور با کامپیوتر کار کنند.
play ping-pong   پینگ پنگ بازی کردن
Alireza usually plays ping-pong around here.
علیرضا معمولا در این حوالی پینگ پونگ بازی می‌کند.
play football   فوتبال بازی کردن
Most of the boys like to play football.
بیشتر پسرها فوتبال بازی کردن را دوست دارند.
play tennis   تنیس بازی کردن
Jack can't play tennis with you since he is injured.
جک به دلیل مصدومیتش نمی‌تواند با تو تنیس بازی کند.
play chess   شطرنج بازی کردن
She is good at playing chess.
او خوب شطرنج بازی می‌کند.
play badminton   بدمینتون بازی کردن
Sina loves to play badminton.
سینا بدمینتون بازی کردن را دوست دارد.
play volleyball   والیبال بازی کردن
Why did you play volleyball with these people?
چرا با این افراد والیبال بازی کردی؟