Result  
Correct:73+5 +365
New words:11+10 +110
Incorrect:2-2 -4
Not Answered:0-1 0
 Saved Time (min.): 0+1 0
Total Score: +471
Incorrect answers
sash   شال دور کمر
a sash is a long, narrow piece of cloth worn around the waist.
شال دور کمر، پارچه‌ای بلند و باریک است که به دور کمر بسته می‌شود.
robin   سینه سرخ- مرغ نوروزی
Robins mostly appear in the winter and are pictured on Christmas cards.
سینه سرخ‌ها بیشتر در زمستان دیده می‌شوند و عکسشان روی کارت‌های کریسمس قرار می‌گیرد.
Correct answers
frog   قورباغه
The pond is alive with the existence of frogs.
این آبگیر با وجود قورباغه‌ها پابرجاست.
clog   کفش چوبی- صندل
She has a very beautiful clog with its top part made of leather.
او صندل زیبایی دارد که قسمت بالای آن از چرم ساخته شده.
blot   لکه‌ی جوهر
I made a blot on my shirt.
من پیراهنم را لک کردم.
splint   آتل
The doctor put a splint on my arm and bandaged it up.
دکتر روی بازویم آتل گذاشت و آن را باندپیچی کرد.
sock   جوراب
Put on your shoes and socks.
کفش‌ها و جوراب‌هایت را بپوش.
rock   تخته سنگ
Mountains and cliffs are formed from the rock.
کوه‌ها و صخره‌ها از سنگ درست شده‌اند.
doll   عروسک
I found her sobbing in the bedroom because she'd broken her favorite doll.
من او را در حال گریه‌ کردن در اتاق یافتم؛ زیرا او عروسک مورد علاقه‌اش را خراب کرده بود.
desk   میز تحریر
She sat at her desk to write letters.
او پشت میزش نشست تا نامه بنویسد.
belt   کمربند
She fastened her belt tightly around her waist.
او کمربندش را محکم دور کمرش بست.
vest   جلیقه
She always wore a long-sleeved thermal vest in the winter.
او در زمستان همیشه جلیقه‌ی گرم آستین بلندی می‌پوشید.
nest   لانه‌ی پرنده
Cuckoos are famous for laying their eggs in the nests of other birds.
کوکوها به این که تخم‌هایشان را در لانه‌ی پرندگان دیگر می‌گذارند، معروف اند.
clip   گیره
The wires were fastened together with a plastic clip.
سیم‌ها با گیره‌ای پلاستیکی به هم بسته شده بودند.
dress   پیراهن زنانه
She looked beautiful in her wedding dress.
او در لباس عروسی‌اش زیبا به نظر می‌رسید.
neck   گردن
She wore a gold chain around her neck.
او زنجیری طلا به گردن آویخته بود.
bell   زنگ
I stood at the front door and rang the bell several times.
من مقابل درب جلویی ساختمان ایستادم و چندین بار زنگ زدم.
champ   قهرمان
He is a champ in swimming.
او قهرمان شناست.
plank   الوار- تخته
We used a plank to cross the ditch.
برای عبور از روی گودال از یک الوار استفاده کردیم.
tank   مخزن
There was a tank of live lobsters in the restaurant.
مخزنی از خرچنگ‌های زنده در رستوران وجود داشت.
king   پادشاه
Most modern kings and queens rule only in a formal way, without real power.
بیش‌تر پادشاهان و ملکه‌های دوران جدید فقط رسماً حاکمند، بدون این که قدرتی واقعی داشته باشند.
chest   صندوق
He packed his books and clothes into three chests.
او کتاب‌ها و لباس‌هایش را در سه صندوق بسته بندی کرد.
shell   صدف
A shell necklace is made out of the shells of small sea creatures.
گردنبند صدف از صدف‌های موجودات دریایی کوچک ساخته می‌شود.
shelf   تاقچه- قفسه
One wall had shelves from floor to ceiling, crammed with books.
یک دیوار از زمین تا سقف قفسه داشت و از کتاب پر شده بود.
shed   کلبه- آخور- طویله
It is a cow shed.
آن یک طویله‌ی گاو است.
sink   سینک ظرف شویی
There's no need to get so angry about a few dirty dishes in the sink!
نیازی نیست به خاطر چند تا ظرف کثیف داخل سینک این‌قدر عصبانی شوی!
pink   صورتی
Have you been in the sun? Your nose is a bit pink.
زیر آفتاب بوده‌ای؟ بینی‌ات کمی صورتی شده.
string   سیم- کابل
When you pull the strings, the puppet's arms and legs move.
وقتی سیم‌ها را می‌کشی، دست و پای عروسک‌های خیمه شب بازی حرکت می‌کند.
swing   تاب (بازی)
I have a swing on which I can sit and move backward and forwards easily.
تابی دارم که می‌توانم رویش بنشینم و به راحتی به جلو و عقب تاب بخورم.
ring   حلقه- انگشتر
He bought her a diamond ring.
او برایش یک انگشتر الماس خرید.
crutch   چوب زیربغل
Martin broke his leg and has been on crutches for the past six weeks.
مارتین پایش را شکست، و او در شش هفته‌ی اخیر از چوب زیربغل استفاده می‌کرده.
brush   برس
I can't find my brush, but I still have my comb.
من نمی‌توانم برسم را پیدا کنم، اما هنوز شانه‌ام را دارم.
skunk   راسو
The skunk has an unpleasant smell as a defense when it is attacked.
راسو وقتی مورد حمله قرار می‌گیرد به عنوان وسیله‌ی دفاعی بوی بدی از خود ایجاد می‌کند.
magnet   آهن ربا
A magnet is able to attract both iron and steel objects.
آهن ربا قادر است هم اجسام آهنی و هم اجسام فولادی را جذب کند.
lemon   لیمو
For this recipe, you need the juice of two lemons.
برای این دستور غذایی به آب دو عدد لیمو نیاز دارید.
button   دکمه
I fastened the buttons on my blouse.
دکمه‌های بلوزم را بستم.
rocket   موشک
They launched a rocket to the planet, Venus.
آنان موشکی به سیاره‌ی زهره فرستادند.
pocket   جیب
The safety instructions are in the pocket of the seat in front of you.
دستورالعمل‌های ایمنی در جیب صندلی جلوی شما قرار دارد.
bonnet   کلاه بی‌لبه- عرق چین
Bonnet is a type of hat that covers the ears and is tied under the chin.
کلاه بی‌لبه نوعی کلاه (به شکل عرق چین) است که گوش‌ها را می‌پوشاند و زیر چانه بسته می‌شود.
jacket   ژاکت
The keys are in my jacket pocket.
کلیدها در جیب ژاکت من است.
carrot   هویج
We had carrot and coriander soup for lunch.
ما ناهار سوپ هویج و گشنیز داشتیم.
parrot   طوطی
She used to keep a parrot in a cage.
او سابقاً طوطی‌ای را در قفس نگهداری می‌کرد.
rabbit   خرگوش
He has a hutch in which his rabbits are kept.
او قفسی دارد که خرگوش‌هایش را در آن نگهداری می‌کند.
puppet   عروسک خیمه شب بازی
We took the children to a puppet show.
ما بچه‌ها را به نمایش عروسک خیمه شب بازی بردیم.
hill   تپه
Hills are not as high as mountains.
تپه‌ها به اندازه‌ی کوه‌ها مرتفع نیستند.
milk   شیر(خوراکی)
Mother's milk is the best nourishment for a baby.
شیر مادر بهترین تغذیه برای نوزاد است.
twig   شاخه(درخت)
We collected dry twigs to start the fire.
ما شاخه‌های خشک را جمع کردیم تا آتش را روشن کنیم.
club   چوب (چوگان و گلف)
I have bought a set of golf clubs.
من مجموعه‌ای از چوب‌های گلف خریده‌ام.
bulb   حباب لامپ
The light bulb is too hot, wait a minute.
حباب لامپ خیلی داغ است، یک دقیقه صبر کن.
splint   آتل- تخته شکسته بندی
A splint is used as a support for a broken bone.
آتل به عنوان وسیله‌ای حمایت‌کننده برای استخوان شکسته به کار می‌رود.
ant   مورچه
They studied the behavior of ants.
آنان به مطالعه‌ی رفتار مورچه‌ها پرداختند.
tent   خیمه- چادر
How does it feel to be back in civilization after all those weeks in a tent?
برگشتن به تمدن پس از هفته‌ها زندگی در چادر چه احساسی دارد؟
desk   میز تحریر
He had a pile of papers on his desk.
انبوهی از عکس‌ها را روی میزتحریرش داشت.
print   تصویر چاپی
The title is in bold print.
عنوان مطلب با فونت پررنگ (bold) چاپ شده است.
kilt   دامن اسکاتلندی
Scottish men and boys usually wear a kilt.
مردان و پسران اسکاتلندی معمولاً دامن اسکاتلندی می‌پوشند.
belt   کمربند
He had eaten so much that he had to loosen his belt.
آن قدر زیاد غذا خورده بود که ناچار شد کمربندش را شل کند.
tusk   عاج فیل- نیش گراز
The tusks of elephants are very expensive.
عاج‌های فیل بسیار گران است.
crisp   چیپس
I bought a packet of salt and vinegar crisps.
یک بسته چیپس سرکه نمکی خریدم.
crab   خرچنگ
We walked along the beach collecting small crabs.
در حالی که در کنار ساحل قدم می‌زدیم خرچنگ‌های کوچک را جمع می‌کردیم .
brush   برس
You should have a toothbrush and a hairbrush for yourself.
شما باید یک برس و یک مسواک برای خودتان داشته باشد.
egg   تخم مرغ
How do you like your eggs - fried or boiled?
دوست داری تخم مرغت چگونه باشد؟ سرخ شده یا پخته؟
cross   بعلاوه- ضربدر- علامت صلیب
All my answers were wrong - look, the teacher put a cross against all of them!
تمام پاسخ‌هایم اشتباه بود- ببین، معلم جلوی همه آن‌ها ضربدر گذاشته!
insect   حشره
Ants, butterflies, and flies are all insects.
مورچه‌ها، پروانه‌ها، و مگس‌ها همه جزو حشرات هستند.
gulf   خلیج
Last year my father had a travel to the Gulf of Mexico.
پدرم سال گذشته سفری به خلیج مکزیک داشت.
tank   مخزن مایعات
Liquid and solid waste are collected in the tank.
فضولات مایع و جامد در این مخزن جمع‎آوری می‌شود.
shut   بستن
Mary shut her book and put it down on the table.
مری کتابش را بست و آن را روی میز گذاشت.
chest   صندوقچه
Her books and clothes were packed into chests and sent to Canada.
کتاب‌ها و لباس هایش در چند صندوق بسته بندی و به کانادا فرستاده شد.
chip   خرده- تراشه
I can see the wood chips.
می توانم خرده چوب‌ها را ببینم.
match   کبریت
Match burns when rubbed firmly against a rough surface
کبریت وقتی آتش می‌گیرد که محکم بر روی سطح زبری کشیده شود.
pram   کالسکه بچه
I saw her pushing a pram down the street.
او را در حالی دیدم که داشت کالسکه‌ی بچه را به سمت پایین خیابان هل می‌داد.
gift   هدیه- کادو
The guests all arrived bringing gifts.
مهمانان در حالی که هدیه‌هایی در دست داشتند وارد شدند.
film   فیلم عکاسی- فیلم (سینمایی)
A passer-by recorded the incident on film.
یکی از عابرین پیاده فیلمی از صحنه‌ی تصادف گرفت.
frog   قورباغه
The pond was alive with frogs.
این برکه با وجود قورباغه‌ها زنده است.
drum   طبل
The drums and double bass usually form the rhythm section of a jazz group.
چند طبل و دو گیتار معمولاً بخش ریتم گروه جاز را تشکیل می‌دهند.
sled   سورتمه
A sled is usually pulled by dogs over snow and ice.
سورتمه معمولاً به وسیله سگ‌ها بر روی برف و یخ کشیده می‌شود.