Result  
Correct:13+5 +65
New words:0+10 +0
Incorrect:7-2 -14
Not Answered:0-1 0
 Saved Time (min.): 0+1 0
Total Score: +51
Incorrect answers
pod   غلاف لوبیا
A pod is a long, narrow, flat part of some plants such as beans and peas.
غلاف بخش بلند، باریک و صاف بعضی گیاهان مانند نخود و لوبیا است.
log   هیزم- کنده درخت
He hid the coins in a hollow log.
او سکه‌ها را در کنده‌ی توخالی یک درخت پنهان کرد.
mop   زمین شور
I used a mop to clean the floor of my room.
من برای تمیز کردن کف اتاقم از زمین شور استفاده کردم.
cot   تخت خواب بچه
A cot has high bars around the sides to protect babies.
تخت نوزاد میله‌های بلندی در کنارش دارد تا از نوزاد محافظت کند.
web   تار- شبکه
We watched a spider spin a web between three tall trees.
عنکبوتی را دیدیم که بین سه درخت بلند تار می‌تنید.
net   توری- شبکه- دام
Dolphins often get tangled in the nets that are used to catch tuna fish.
دلفین‌ها اغلب در توری‌هایی که برای گرفتن ماهی تن به کار می‌روند گرفتار می‌شوند.
bin   سطل زباله
Do you want this or shall I throw it in the bin?
این را می‌خواهی یا آن را در سطل زباله بیندارم؟
Correct answers
six   عدد ۶
Look for a bus with a number six on the front of it.
دنبال اتوبوسی بگرد که جلویش نوشته شماره شش.
bib   پیش بند
I use a bib for my grandson when eating to protect his cloth.
وقتی نوه‌ام غذا می‌خورد برایش پیش بند می‌بندم تا لباسش کثیف نشود.
pig   خوک
Moslems are forbidden to eat the meat produced from a pig.
مسلمانان از خوردن گوشت تولید شده از خوک منع شده‌اند.
dog   سگ
We could hear dogs barking in the distance.
می‌توانستیم صدای پارس سگ‌ها را از دوردست‌ها بشنویم.
zip   زیپ
If you force the zip, it'll break.
اگر به زیپ فشار بیاوری، می‌شکند.
leg   پا
My legs were tired after so much walking.
بعد از این همه پیاده روی پاهایم خسته شدند.
red   قرمز
Her dress was bright red.
پیراهنش به رنگ قرمز روشن بود.
bed   تخت خواب
He lived in a room with only two chairs, a bed, and a table.
او در اتاقی زندگی می‌کرد که فقط دو صندلی، یک تخت و یک میز داشت.
ten   عدد ۱۰
Her father died ten years ago.
پدر او ده سال قبل از دنیا رفت.
kid   کودک
His kid is a genius.
کودک او یک نابغه است.
jet   هواپیمای جت
Most of the planes that carry passengers across the Atlantic are wide-bodied jets.
بیشتر هواپیماهای مسافربری که از فراز آتلانتیک می‌گذرند جت‌های غول پیکر هستند.
pin   سوزن
I'll keep the cloth in place with pins while I sew it on.
در هنگام چرخ کردن لباس پارچه را با سوزن (ته گرد) سر جایش نگه می‌دارم.
fin   باله ماهی- بال هواپیما- پره رادیاتور
We could see the fin of a shark as it slowly circled our boat.
ما می‌توانستیم باله‌‌ی کوسه‌ای را در حالی که به آرامی دور قایق ما می‌چرخید ببینیم.