Result  
Correct:25+5 +125
New words:0+10 +0
Incorrect:2-2 -4
Not Answered:0-1 0
 Saved Time (min.): 0+1 0
Total Score: +121
Incorrect answers
badge   آرم و نشانی که به لباس وصل شود
Everyone at the conference wore a badge with their name on.
لباس همه افراد (شرکت کننده در) کنفرانس آرمی با نامشان داشت.
jelly   ژله
Have you ever eaten a peanut butter and jelly sandwich?
آیا تا به حال ساندویچ کره‌ی بادام زمینی و ژله خورده‌ای؟
Correct answers
boy   پسر
As a young boy, my father used to walk three miles to school.
پدرم زمانی که یک پسر جوان بود سه مایل تا مدرسه پیاده‌روی می‌کرد.
coin   سکه
We each wanted the bedroom with the balcony, so we tossed a coin to decide
همه‌ی ما اتاق خوابی را می‌خواستیم که بالکن داشت، به همین دلیل با سکه شیر یا خط کردیم تا بتوانیم تصمیم بگیریم.
coil   کلاف
A coil of rope lay on the beach.
یک کلاف طناب در ساحل است.
oil   روغن
lavender oil is used for headaches
روغن اوسطوخودوس برای سردرد مفید است.
crown   تاج
The crown is decorated with diamonds and other precious stones.
تاج با الماس و دیگر فلزات قیمتی تزيین شده است.
ear   گوش
The hearing in my left ear's not so good.
شنوایی گوش چپ من چندان خوب نیست.
stair   پلکان
Mary fell down some stairs and broke her leg.
مری از چند پله افتاد و پایش شکست.
hair   مو
He's got short, dark hair.
موهایی مشکی و کوتاه دارد.
fair   نمایشگاه بازرگانی- بازار روز
I bought a wooden salad bowl at the local craft fair.
از بازار روز محلی کاسه‌ی چوبی بزرگی برای سالاد خریدم.
deer   گوزن
I saw a herd of deer.
یک گله گوزن دیدم.
spear   نیزه
Spear is a weapon consisting of a pole with a sharp metal point at one end.
نیزه سلاحی است شامل یک میله با سر فلزی نوک تیز در یک سمت.
beard   ریش
He shaved off his beard but kept his mustache.
او ریش‌هایش را تراشید اما سبیلش را نگه داشت.
tear   اشک
Did you notice the tears in his eyes when he talked about Diana?
آیا وقتی درباره دیانا صحبت می‌کرد متوجه اشک در چشمانش شدی؟
ledge   تاقچه- لبه پنجره
Do not put anything on the ledge, it is too narrow.
چیزی روی لبه‌ی پنجره نگذار، خیلی باریک است.
hedge   پرچین- حصار
She kicked the ball so powerfully that it flew over the hedge.
چنان با قدرت به توپ ضربه زد که توپ بر فراز حصار به پرواز درآمد.
judge   قاضی
The judge reminded the witness that she was under oath.
قاضی به شاهد یادآوری کرد که قسم خورده است.
bridge   پل
We drove over the bridge.
با اتومبیل از روی پل رفتیم.
cage   قفس- لانه- جعبه حیوانات
A lion has escaped from its cage.
شیری از قفسش فرار کرده است.
face   صورت- چهره
I could see from his face he was unhappy.
می‌توانستم از چهره‌اش بخوانم که ناراحت است.
wren   نوعی پرنده به نام الیکایی
Wren is a very small, brown bird.
الیکایی، پرنده‌ای قهوه‌ای و بسیار کوچک است.
letter   نامه
I got a letter from the bank this morning.
امروز صبح نامه‌ای از بانک دریافت کردم.
donkey   الاغ
The little donkey struggled under its heavy burden.
الاغ کوچک در زیر بار سنگینش تقلا می‌کرد.
teddy   خرس اسباب بازی
Teddy bear is a soft toy bear.
تدی، یک خرس نرم اسباب بازی است.
berry   توت
You must never eat the berries from that bush - they are poisonous.
هرگز نباید توت‌های روی آن بوته را بخورید، آن‌ها سمی هستند.
sixty   عدد ۶۰
She plans to retire when she is sixty years old.
می‌خواهد وقتی شصت ساله شد، بازنشسته شود.