Start
Sign Up
|
Log In
Toggle navigation
English Website
WoW Contest
Top Users
WoW Stories
فا
Result
Correct
:
45
+5
+225
New words
:
1
+10
+10
Incorrect
:
2
-2
-4
Not Answered
:
0
-1
0
Saved Time
(
min.
):
0
+1
0
Total Score:
+231
Incorrect answers
Africa
افریقا
The biggest desert in the world is the Sahara, in Africa.
بزرگترین بیابان جهان، بیابان صحرا در قاره آفریقا است.
heart attack
سکته قلبی
He had a heart attack.
او حمله قلبی داشته است.
Correct answers
recite the Holy Quran
قرائت قران مقدس
The teacher asked the students to recite the Holy Quran.
معلم از دانش آموزان خواست قرآن مقدس را قرائت کنند.
type
تایپ کردن
She asked me to type a couple of letters.
او از من خواست که چند نامه بنویسم.
Asia
آسیا
Many tropical fruits come from South America and Southeast Asia.
بسیاری از میوههای استوایی از نواحی جنوب امریکا و نواحی جنوب شرقی آسیا میآیند.
Europe
اروپا
You can travel across Europe with your passport
شما میتوانید با پاسپورتتان در کل اروپا سفر کنید.
China
چینی
China is the world's most populous country.
چین پرجمعیت ترین کشور دنیا است.
South-America
امریکای جنوبی
We're still trying to cut costs here and there on the proposed South American tour.
ما هنوز در تلاشیم تا از هرجا هزینههایمان را به قصد تور آمریکای جنوبی کاهش دهیم.
Australia
استرالیا
The kangaroo is the national animal of Australia.
کانگارو حیوان ملی استرالیا است.
countries
کشورها
people of different countries have different cultures.
افراد کشورهای مختلف فرهنگهای مختلفی دارند.
Iran
ایران
Today, most caviar comes from the Caspian Sea, and most of that comes from Iran.
امروزه بیشتر خاویار از دریای خزر به دست میآید و بیشتر این خاویار از ایران صید میشود.
weekdays
روزهای غیرتعطیل
On weekdays I'm usually in bed by eight o'clock.
در روزهای غیر تعطیل، معمولا تا ساعت 8 صبح در تخت خواب هستم.
Saturday
شنبه
Saturday is my favorite day of the week.
شنبه روز مورد علاقهی من در هفته است.
Sunday
یکشنبه
I haven't done any exercise since last Sunday.
از یکشنبهی هفتهی گذشته تا حالا اصلاً تمرین نکردهام.
Monday
دوشنبه
We will be meeting next Monday.
دوشنبهی هفتهی آینده همدیگر را خواهیم دید.
Tuesday
سه شنبه
The work has to be finished by next Tuesday.
این کار باید تا سه شنبهی هفتهی آینده تمام شده باشد.
Wednesday
چهارشنبه
The restaurant is always closed on Wednesdays.
رستوران همیشه چهارشنبهها تعطیل است.
weekend
آخر هفته
I have a lot of homework to do over the weekend.
تکالیف زیادی دارم که باید این آخر هفته آنها را انجام دهم.
Thursday
پنج شنبه
The shops stay open late on Thursdays.
پنج شنبهها، مغازها تا دیر وقت باز هستند.
morning
صبح
He uses the public metro every morning.
او هرروز صبح از متروی عمومی استفاده میکند.
night
شب
Ashkan is dealing with a severe toothache since last night.
اشکان از دیشب در حال دست و پنجه نرم کردن با دندان درد شدیدش است.
week
هفته
We go to the cinema about once a week.
ما تقریبا هر هفته یک بار به سینما میرویم.
go to the gym
رفتن به باشگاه
He goes to the gym every afternoon.
او هرروز عصر به باشگاه میرود.
visit relatives
ملاقات خویشاوندان
We visit our relatives in Nowruz.
ما خویشاوندانمان را در نوروز ملاقات میکنیم.
watch TV
تماشا کردن تلویزیون
You will watch TV after you finish your homework.
بعد از اتمام تکالیفت تلویزیون تماشا خواهی کرد.
day
روز
It took us almost a day to get here.
تقریباً یک روز طول کشید که به اینجا برسیم.
go to school
رفتن به مدرسه
Students go to school every day.
دانشآموزان هرروز به مدرسه میروند.
go-shopping
خرید کردن
My mother went shopping yesterday.
مادرم دیروز به خرید رفت.
relax
استراحت کردن
we should relax after school.
ما باید بعد از مدرسه استراحت کنیم.
climb a mountain
کوهنوردی کردن
climbing the Towchal mountain is difficult.
کوهنوردی کردن در کوههای توچال دشوار است.
study lessons
درس خواندن
she always studies the lessons after school.
او همیشه بعد از مدرسه درسهایش را میخواند.
act in movies
فیلم بازی کردن
Niloofar acts in comedy movies.
نیلوفر در فیلمهای کمدی بازی میکند.
do a puzzle
حل پازل
Babak does the puzzle in 4 hours.
بابک پازل را در 4 ساعت حل میکند.
make tea
چای دم کردن
Please make some tea for us.
لطفا برای ما کمی چای دم کنید.
swim
شنا کردن
I learned to swim when I was five.
وقتی 5 ساله بودم شنا کردن را یاد گرفتم.
make a cake
کیک پختن
When are you going to make the cake?
چه زمانی میخواهی کیک را بپزی؟
tell a story
قصه گفتن
I really like telling a story for you.
من واقعا قصه گفتن برای تو را دوست دارم.
take photos
عکس گرفتن
The photographer took some nice photos of the sunset.
عکاس عکسهای زیبایی از غروب خورشید گرفت.
ride a horse
اسب سواری
I learned how to ride a horse when I was six.
وقتی شش سالم بود اسب سواری را آموختم.
ride a bicycle
دوچرخه سواری
Can you ride a bicycle?
میتوانی دوچرخه سواری کنی؟
draw a picture
نقاشی کشیدن
Ali drew an awesome picture of the nearby tree.
علی نقاشی زیبایی از درختی که در آن نزدیکی بود کشید.
play ping-pong
پینگ پنگ بازی کردن
Alireza usually plays ping-pong around here.
علیرضا معمولا در این حوالی پینگ پونگ بازی میکند.
play football
فوتبال بازی کردن
Most of the boys like to play football.
بیشتر پسرها فوتبال بازی کردن را دوست دارند.
play tennis
تنیس بازی کردن
Jack can't play tennis with you since he is injured.
جک به دلیل مصدومیتش نمیتواند با تو تنیس بازی کند.
play chess
شطرنج بازی کردن
She is good at playing chess.
او خوب شطرنج بازی میکند.
play badminton
بدمینتون بازی کردن
Sina loves to play badminton.
سینا بدمینتون بازی کردن را دوست دارد.
take care of someone
مراقبت کردن، نگهداری کردن
She takes care of her child.
او مراقب فرزندش است.
×
Student Login
Username
Password
×
Teacher Login
Username
Password
Sign Up
ثبت نام