Start
Sign Up
|
Log In
Toggle navigation
English Website
WoW Contest
Top Users
WoW Stories
فا
Result
Correct
:
25
+5
+125
New words
:
0
+10
+0
Incorrect
:
5
-2
-10
Not Answered
:
0
-1
0
Saved Time
(
min.
):
0
+1
0
Total Score:
+115
Incorrect answers
bun
کیک فنجانی
A bun is a small, sweet, usually round cake.
کیک فنجانی، کیکی کوچک، شیرین، و غالباً گرد است.
ox
گاو نر
He was tall and as strong as an ox.
او بلند قامت و به اندازهی یک گاو نر قدرتمند بود.
hut
کلبه
We spent the night in a wooden hut.
ما شب را در کلبهای چوبی سپری کردیم.
jug
پارچ
She filled the jug up with water.
او پارچ را پر از آب کرد.
mat
حصیر، پادری
Wipe your feet on the mat before you come inside.
قبل از این که وارد اتاق شوی، پاهایت را روی پادری بکش تا پاک شود.
Correct answers
sun
خورشید
The sun rises in the east and sets in the west.
خورشید از مشرق طلوع کرده و در مغرب غروب میکند.
fox
روباه
As the fox came into the yard, the chickens began squawking.
به محض این که روباه وارد حیاط شد، مرغها شروع به سروصدا کردند.
box
جعبه
He ate a whole box of chocolates.
او یک جعبهی کامل شکلات را خورد.
bus
اتوبوس
You should go by bus if you want to see the sights.
اگر میخواهی مناظر را تماشا کنی باید با اتوبوس بروی.
nut
مغز(پسته و بادام)
He cracks (opens) the nuts with his teeth.
او آجیل را با دندانهایش میشکند.
pup
توله -سگ و برخی حیوانات
It is a seal pup.
این تولهی فُک است.
cup
فنجان
Would you give me a cup of coffee?
ممکن است یک فنجان قهوه به من بدهید؟
mud
گل و لای
The vehicles got bogged down in the heavy mud.
وسایل نقلیه در گل و لای سنگین گرفتار شدند.
gum
آدامس
Gum is a sticky substance that comes from the stems of some trees.
آدامس مادهی چسبندهای است که از ساقهی بعضی از درختان به دست میآید.
tub
تشت- لگن
I'll fill the tub for you while you take off those wet clothes.
در حالی که آن لباسهای خیس را در میآورید، من تشت را بریتان پر (از آب) میکنم.
mug
لیوان دسته دار
He washed up his mug and put it back on the shelf.
او لیوانش را شست و دوباره آن را در قفسه گذاشت.
man
مرد
Steve can solve anything - the man's a genius.
استیو میتواند هر مسئلهای را حل کند، این مرد یک نابغه است.
fan
پنکه- هواکش پروانه دار
There was no air conditioning, just a ceiling fan turning slowly.
هیچ دستگاه تهویهای وجود نداشت، فقط یک پنکه سقفی داشت که به آرامی میچرخید.
hat
کلاه
His hat is hanging there.
کلاه او آنجا آویزان است.
cat
گربه
She has a pet, it is a cat.
او یک حیوان خانگی دارد، این حیوان یک گربه است.
bag
کیف
She suddenly remembered that her keys were left in her other bag.
او ناگهان به یاد آورد که کلیدهایش در کیف دیگرش جا مانده است.
tap
شیر آب
Please turn the tap off.
لطفا شیر آب را ببند.
cap
کلاه لبه دار
He wears his cap whatever the weather.
او در هر آب و هوایی کلاه لبه دارش را بر سر میگذارد.
van
ون (نوعی اتومبیل)
After a series of explosions, the van burst into flames.
پس از یک سلسله انفجار، وَن در شعلههای آتش سوخت.
pan
تابه- کیک پز
Put both cake pans in the oven for half an hour.
هر دو کیک پز را به مدت نیم ساعت در فر بگذار.
pen
قلم- خودکار
My pen seems to be running out of ink - I need a refill.
ظاهراً جوهر قلمم تمام شده، باید دوباره آن را پر کنم.
men
مردان
They are the men's champion in the 400 meters.
آنان قهرمان دوی مردان در مسابقه دوی ۴۰۰ متر هستند.
hen
مرغ
Hens are often kept for their eggs.
مرغها معمولا به خاطر تخم مرغشان نگه داشته میشوند.
yak
بوفالو
Yak is mainly found in Tibet.
بوفالو بیشتر در تبت دیده میشود.
jam
مربا
She has toast with strawberry jam for breakfast.
صبحانهی او نان تست با مربای توت فرنگی است.
×
Student Login
Username
Password
×
Teacher Login
Username
Password
Sign Up
ثبت نام