Result  
Correct:108+5 +540
New words:0+10 +0
Incorrect:9-2 -18
Not Answered:0-1 0
 Saved Time (min.): 3+1 +3
Total Score: +525
Incorrect answers
crown   تاج
The crown is decorated with diamonds and other precious stones.
تاج با الماس و دیگر فلزات قیمتی تزيین شده است.
hedge   پرچین- حصار
She kicked the ball so powerfully that it flew over the hedge.
چنان با قدرت به توپ ضربه زد که توپ بر فراز حصار به پرواز درآمد.
badge   آرم و نشانی که به لباس وصل شود
Everyone at the conference wore a badge with their name on.
لباس همه افراد (شرکت کننده در) کنفرانس آرمی با نامشان داشت.
loaf   قرص نان
They shared a loaf and some cheese.
یک قرص نان و مقداری پنیر را با هم تقسیم کردند.
hoe   کج بیل
A hoe is a garden tool with a short blade used to remove weeds.
کج بیل یکی از ابزارهای باغبانی است که لبه‌ای کوتاه دارد و برای درآوردن علف‌های هرز به کار می‌رود.
foot   پا (قسمت کف و پنچه پا)
I've been on my feet all day and I'm exhausted.
تمام طول روز روی پا ایستاده بودم و خسته‌ام.
stork   لک لک
Storks walk around in the water to find their food.
لک‌لک‌ها در آب پرسه می‌زنند تا برای خود غذایی بیابند.
fort   قلعه- دژ
The remains of the Roman fort are well preserved.
از بقایای قلعه‌ی روم به خوبی محافظت می‌شود.
cart   گاری دستی- چرخ دستی خرید
Why will supermarket carts never move in the direction that you push them in?
چرا چرخ‌دستی فروشگاه‌ها هیچ وقت در مسیری که شما آن‌ها را هل می‌دهید حرکت نمی‌کند؟
Correct answers
boy   پسر
As a young boy, my father used to walk three miles to school.
پدرم زمانی که یک پسر جوان بود سه مایل تا مدرسه پیاده‌روی می‌کرد.
coin   سکه
We each wanted the bedroom with the balcony, so we tossed a coin to decide
همه‌ی ما اتاق خوابی را می‌خواستیم که بالکن داشت، به همین دلیل با سکه شیر یا خط کردیم تا بتوانیم تصمیم بگیریم.
oil   روغن
lavender oil is used for headaches
روغن اوسطوخودوس برای سردرد مفید است.
ear   گوش
The hearing in my left ear's not so good.
شنوایی گوش چپ من چندان خوب نیست.
stair   پلکان
Mary fell down some stairs and broke her leg.
مری از چند پله افتاد و پایش شکست.
hair   مو
He's got short, dark hair.
موهایی مشکی و کوتاه دارد.
fair   نمایشگاه بازرگانی- بازار روز
I bought a wooden salad bowl at the local craft fair.
از بازار روز محلی کاسه‌ی چوبی بزرگی برای سالاد خریدم.
deer   گوزن
I saw a herd of deer.
یک گله گوزن دیدم.
spear   نیزه
Spear is a weapon consisting of a pole with a sharp metal point at one end.
نیزه سلاحی است شامل یک میله با سر فلزی نوک تیز در یک سمت.
beard   ریش
He shaved off his beard but kept his mustache.
او ریش‌هایش را تراشید اما سبیلش را نگه داشت.
tear   اشک
Did you notice the tears in his eyes when he talked about Diana?
آیا وقتی درباره دیانا صحبت می‌کرد متوجه اشک در چشمانش شدی؟
ledge   تاقچه- لبه پنجره
Do not put anything on the ledge, it is too narrow.
چیزی روی لبه‌ی پنجره نگذار، خیلی باریک است.
judge   قاضی
The judge reminded the witness that she was under oath.
قاضی به شاهد یادآوری کرد که قسم خورده است.
bridge   پل
We drove over the bridge.
با اتومبیل از روی پل رفتیم.
cage   قفس- لانه- جعبه حیوانات
A lion has escaped from its cage.
شیری از قفسش فرار کرده است.
face   صورت- چهره
I could see from his face he was unhappy.
می‌توانستم از چهره‌اش بخوانم که ناراحت است.
letter   نامه
I got a letter from the bank this morning.
امروز صبح نامه‌ای از بانک دریافت کردم.
donkey   الاغ
The little donkey struggled under its heavy burden.
الاغ کوچک در زیر بار سنگینش تقلا می‌کرد.
teddy   خرس اسباب بازی
Teddy bear is a soft toy bear.
تدی، یک خرس نرم اسباب بازی است.
berry   توت
You must never eat the berries from that bush - they are poisonous.
هرگز نباید توت‌های روی آن بوته را بخورید، آن‌ها سمی هستند.
sixty   عدد ۶۰
She plans to retire when she is sixty years old.
می‌خواهد وقتی شصت ساله شد، بازنشسته شود.
teaspoon   قاشق چای خوری
A teaspoon is a small spoon used to mix sugar in a cup of tea or coffee.
قاشق چای خوری، قاشق کوچکی برای مخلوط کردن شکر در یک فنجان چای یا قهوه است.
bedroom   اتاق خواب
Our home has three bedrooms.
خانه‌ی ما سه اتاق خواب دارد.
raincoat    بارانی (نوعی پالتو)
It is raining, so he has to put on his plastic raincoat.
باران می‌بارد، پس او ناچار است که بارانی پلاستیکی خود را بپوشد.
football   فوتبال
Are you coming to the football match?
آیا داری به مسابقه فوتبال میایی؟
seesaw   الاکلنگ
The board of every seesaw is balanced on a central point.
تخته هر الاکلنگ در یک نقطه مرکزی متوازن شده است.
jigsaw   پازل
We spent all evening doing a 1,000-piece jigsaw.
تمام عصر را به درست کردن یک پازل هزار قطعه‌ای گذراندیم.
toothbrush   مسواک
Use a toothbrush to clean your teeth every day.
هر روز از مسواک برای تمیز کردن دندانهایت استفاده کن.
toolbox   جعبه ابزار
My toolbox contains every tool for repairing a car.
در جعبه ابزار من هر ابزاری برای تعمیر یک اتومبیل یافت می‌شود.
blackbird   توکای سیاه
Blackbird is a European bird.
توکای سیاه پرنده‌ای اروپایی است.
starfish   ستاره دریایی
Starfish has five arms that grow from its body in the shape of a star.
ستاره دریایی دارای پنج بازو است که به شکل ستاره از بدنش درآمده است.
target   هدف (تیراندازی)
I had four shots but I didn't even hit the target.
چهار بار تیراندازی کردم اما به هدف نزدم.
carpet   فرش
We've just found a new carpet fitted for our bedroom.
به تازگی فرشی جدید که برای اتاقمان مناسب باشد پیدا کرده ایم.
popcorn   پاپ کورن- ذرت بوداده
Would you give me a tub of popcorn?
ممکن است یک ظرف ذرت بوداده به من بدهید؟
light   لامپ- نور
Could you turn the light on, please?
ممکن است لطفاً چراغ را روشن کنید؟
fly   مگس- پرواز کردن
The horses swished their tails to get rid of the flies hovering around them.
اسب‌ها دم‌شان را حرکت دادند تا از شر مگس‌هایی که در اطراف‌شان پرواز می‌کردند، خلاص شوند.
pie   پای (نوعی کیک)
The apple pie was as good as the one my grandmother used to make.
آن کیک سیب به خوبی کیک سیبی بود که مادربزرگم قبلا می‌پخت.
stove   فر، بخاری
A stove is an equipment that burns fuel or uses electricity in order to heat a place.
بخاری وسیله‌ای است که از سوخت یا برق استفاده می‌کند تا در محل گرما ایجاد نماید.
rose   گل رز
He sent her a bunch of red roses.
یک دسته گل رز قرمز برایش فرستاد.
mole   موش کور
Mole is a mammal that is blind and lives in passages that it digs underground.
موش کور پستانداری نابیناست و در راه‌های زیرزمینی‌ای زندگی می‌کند که خودش حفر می‌کند.
cone   مخروط، قیف
Do you like an ice-cream cone?
بستنی قیفی دوست داری؟
bone   استخوان
The child was so thin that you could see her bones.
کودک آن‌قدر لاغر بود که می‌توانستی استخوان‌هایش را ببینی.
soap   صابون
Did you wash your hands with soap and water?
آیا دستهایت را با آب و صابون شستی؟
loaf   قرص نان
They shared a loaf and some cheese.
یک قرص نان و مقداری پنیر را با هم تقسیم کردند.
goat   بز
An old woman was herding the goats up the mountainside.
پیرزنی بزها را برای چرا به بالای دامنه کوه برد.
coat   کت
We need a coat hook on the back of this door.
قلابی برای (آویختن) کت در پشت در لازم داریم.
curl   جعد و چین و شکن(مو)
Her hair fell in curls over her shoulders.
موهایش با چین و شکن بر روی شانه‌هایش افتاده بود.
skirt   دامن
She had worn a very beautiful long skirt last night.
شب گذشته دامن بلند بسیار زیبایی پوشیده بود.
girl   دختر
I have two girls. My little girl is five.
دو دختر دارم. دختر کوچکم پنج سال دارد.
cloud   ابر
Do you think those are rain clouds on the horizon?
فکر می‌کنی ابرهایی که در افق دیده می‌شود، ابرهای بارانی هستند؟
house   خانه
She lives in a little house in (the US on) Cross Street.
در خانه‌ی کوچکی در آمریکا، در خیابان کراس زندگی می‌کند.
brown   قهوه ای
Her eyes are light brown.
چشمانش به رنگ قهوه‌ای روشن است.
clown   دلقک
Clowns usually wear funny clothes and have painted faces.
دلقک‌ها معمولا لباس‌های خنده‌دار می‌پوشند و صورت‌هایی رنگ شده دارند.
cow   گاو
Cows are kept to produce meat and milk:
گاوها نگهداری می‌شوند تا گوشت و شیر تولید کنند.
owl   جغد
Owls hunt small mammals at night.
جغدها در شب پستانداران کوچک را شکار می‌کنند.
light   لامپ- نور
Could you turn the light on, please?
ممکن است لطفا چراغ را روشن کنید؟
pie   پای (کیک)
The apple pie was as good as the one my grandmother used to make.
کیک سیب به خوبی کیک سیبی بود که مادربزرگم قبلا می‌پخت.
stove   بخاری
A stove is an equipment that burns fuel or uses electricity in order to heat a place.
بخاری وسیله‌ای است که از سوخت یا برق استفاده می‌کند تا درمحل گرما ایجاد نماید.
rose   گل رز
He sent her a bunch of red roses.
یک دسته گل رز قرمز برایش فرستاد.
mole   موش کور
Mole is a mammal that is blind and lives in passages that it digs underground.
موش کور پستانداری نابیناست و در راه‌های زیرزمینی ای به سر می‌برد که خودش حفر می‌کند.
cone   نان قیفی- مخروط ایمنی (در راهنمایی رانندگی)
Do you like an ice cream cone?
بستنی قیفی دوست داری؟
bone   استخوان
The child was so thin that you could see her bones.
کودک آن‌قدر لاغر بود که می‌توانستی استخوان‌هایش را ببینی.
goat   بز
An old woman was herding the goats up the mountainside.
پیرزن بزها را برای چرا به بالای دامنه کوه برد.
coat   کت
We need a coat hook on the back of this door.
قلابی برای (آویختن) کت در پشت در لازم داریم.
picture   عکس
He painted a picture of my baby.
او عکسی از نوزادم کشید.
mansion   خانه اعیانی، عمارت
The street is lined with enormous mansions which belong to famous peoples.
در طول این خیابان عمارت‌های بزرگی وجود دارد که متعلق به افراد مشهور است.
fraction   کسر
These are the two ways of representing the same fraction.
این دو، راه‌هایی برای نمایش یک کسر هستند.
station   ایستگاه(قطار،...)
We looked on our map to find the nearest metro station.
به نقشه‌مان نگاه کردیم تا نزدیک‌ترین ایستگاه مترو را پیدا کنیم.
television   تلویزیون
It's one of the few television programmes that I still watch.
این یکی از معدود برنامه‌های تلویزیونی است که من هنوز تماشا می‌کنم.
dolphin   دلفین
Dolphins often get tangled in the nets that are used to catch tuna fish.
دلفین‌ها اغلب در دام‌هایی گرفتار می‌شوند که برای صید ماهی تن استفاده می‌شوند.
elephant   فیل
In the past eight years, the elephant population in Africa has been halved.
در هشت سال گذشته جمعیت فیل‌ها در آفریقا به نصف تقلیل یافته است.
castle   دژ- قلعه
The remains of the Roman castle are well preserved.
از بقایای قلعه‌ی روم به خوبی محافظت می‌شود.
sign   علامت- نشان
Be careful about the road signs while driving.
در حین رانندگی به علائم جاده دقت کن.
knot   گره
I can't untie the knot - it's too tight.
نمی‌توانم گره را باز کنم، بیش از حد محکم است.
lamb   بره
Last night we went out and ate roast lamb.
دیشب بیرون رفتیم و کباب بره خوردیم.
spoon   قاشق
Stir the mixture with a wooden spoon.
مخلوط را با قاشق چوبی به هم بزن.
moon   ماه
Neil Armstrong was the first person to set foot on the surface of the moon.
نیل آرمسترانگ اولین کسی بود که قدم بر روی کره‌ی ماه گذاشت.
toe   انگشت و پنجه پا
I stubbed (= hit) my toe on the edge of the bed.
انگشت پایم به لبه‌ی تخت خورد.
toast   نان تست/ نان برشته
I have toast and jam for breakfast.
من برای صبحانه نان تست و مربا می‌خورم.
stool   چهارپایه- عسلی
She fell off her stool.
او از چهارپایه‌اش افتاد.
broom   جاروی دسته بلند
Broom is used for cleaning the floor
جاروی دسته بلند برای تمیز کردن کف زمین به کار می‌رود.
hoop   حلقه (در ورزش و سیرک)
The dogs had been trained to jump through hoops.
سگها (طوری) تربیت شده اند که (بتوانند) از میان حلقه‌ها بپرند.
zoo   باغ وحش
We could hear the lions roaring at the other end of the zoo.
می‌توانستیم صدای غرش شیرها را از انتهای دیگر باغ وحش بشنویم.
hood   باشلق (کلاه متصل به کاپشن)
The coat has a detachable hood.
این کت دارای کلاهی است که قابل جدا کردن می‌باشد.
screw   پیچ
Screw is a pointed metal used to join things (pieces of wood) together.
پیچ، فلزی نوک تیز است که برای اتصال چیزهایی مانند قطعات چوب به کار می‌رود.
glue   چسب
Join the two pieces together using strong glue.
با استفاده از چسبی محکم، دو قطعه را به هم متصل کن.
flute   فلوت (ساز)
I like the sound of flute more than other musical instruments.
صدای فلوت را بیشتر از صدای سازهای دیگر دوست دارم.
arm   بازو
My arms ache from carrying this bag.
بازوهایم به خاطر حمل این کیف درد می‌کند.
core   مرکز و هسته
Don't throw your apple core on the floor!
هسته‌ی سیبت را روی زمین نینداز.
horn   شیپور- بوق- شاخ
The bull lowered its horns and charged straight at him.
گاو نر شاخ‌هایش را پایین آورد و مستقیم به سمت او گرفت.
barn   انبار غله- طویله
The barn of the other side of the farmyard is full of hay bales.
انبار سمت دیگر مزرعه پر از بسته‌های علوفه است.
dart   دارت(بازی)- تیر و زوبین
Your number of points depends on where the darts land on the board.
میزان امتیاز شما بستگی به محلی از صفحه‌ی دارت دارد که دارت‌ها در آن فرود می‌آیند.
card   کارت( پستال، تبریک و غیره)
The bank's closed now, but I can get some money out with my (cash) card.
الآن بانک تعطیل است اما من می‌توانم مقداری پول از کارتم بگیرم.
car   اتومبیل
Where did you park your car?
اتومبیلت را کجا پارک کردی؟
bird   پرنده
Most birds lay eggs in the spring.
بیش‌تر پرنده‌ها در بهار تخم می‌گذارند.
scarf   شال گردن
He had a woolen scarf around his neck.
او شال گردنی پشمی به دور گردنش داشت.
star   ستاره
The stars twinkled in the clear sky.
ستاره‌ها در آسمان صاف چشمک می‌زدند.
dustpan   خاک انداز
You also need a dustpan for cleaning.
برای تمیز کردن به خاک‌انداز هم نیاز داری.
windmill   آسیاب بادی
A windmill is a building with large blades turning by the force of the wind.
آسیاب بادی ساختمانی با پره‌های بزرگ است که با نیروی باد می‌چرخند.
milkman   شیرفروش
In Britain milk is delivered daily to the doorstep by milkmen.
در انگلستان روزانه شیر توسط شیرفروش‌ها به درب خانه‌ها ارسال می‌گردد.
handbag   کیف دستی
She took her hairbrush from her handbag and began to brush her hair.
برسش را از کیف دستی‌اش درآورد و شروع به شانه کردن موهایش کرد.
mailbox   صندوق پستی
Look out for our emails in your electronic mailbox.
در صندوق پستی الکترونیکیت به دنبال ایمیل ما باش.
pancake   پنکیک
Do you want a sweet pancake?
آیا یک پنکیک شیرین میل داری؟
cupcake   کیک فنجانی
Cupcake is a small, sweet, usually round cake.
کیک فنجانی، کیکی کوچک، شیرین، و معمولا گرد است.
fishpond   آبگیر و برکه ماهی
It's good to get a view from the other side of the fishpond.
خوب است که طرف دیگر این برکه ماهی را هم ببینیم.
eggshell   پوست تخم مرغ
The outside covering of an egg is eggshell.
پوشش خارجی یک تخم مرغ، پوست تخم مرغ است.
teapot   قوری
Would you give me a teapot for serving tea?
ممکن است برای سرو چای یک قوری به من بدهید؟
peanut   بادام زمینی
I like roasted peanuts very much.
بادام زمینی بوداده را خیلی دوست دارم.