Result  
Correct:102+5 +510
New words:7+10 +70
Incorrect:1-2 -2
Not Answered:0-1 0
 Saved Time (min.): 5+1 +5
Total Score: +578
Incorrect answers
sweater   ژاکت
You should put on your sweater because it's really cold outside.
باید ژاکتت را بپوشی چرا که بیرون از خانه واقعا سرد است.
Correct answers
tall   قدبلند
My view was blocked by a tall man in front of me.
مرد بلندی که جلوی من ایستاده بود، نمی‌گذاشت خوب ببینم.
sandals   صندل
She has a really beautiful pair of sandals.
او یک جفت صندل واقعا زیبا دارد.
short   کوتاه قد
I'm fairly short but my brother's very tall.
من قد کوتاه هستم اما برادرم خیلی قد بلند است.
sunglasses   عینک آفتابی
Farhad never goes out without sunglasses.
فرهاد هرگز بدون عینک آفتابی بیرون نمی‌رود.
sock   جوراب
The little boy was wearing odd socks.
پسر کوچک جوراب‌هایی با رنگ‌های متفاوت پایش کرده بود.
belt   کمربند
He had eaten so much that he had to loosen his belt a little.
او آنقدر خورده بود که مجبور شد کمر بندش را کمی شل کند.
glove   دستکش
Those gloves look nice and warm.
آن دستکش‌ها به نظر زیبا و گرم هستند.
coat   کت
She was wearing a heavy winter coat.
او یک کت سنگین زمستانی به تن داشت.
glasses   عینک
Where are my glasses?
عینک من کجاست؟
dress   پیراهن زنانه
She was wearing exactly the same dress as I was.
او پیراهنی دقیقا شبیه به پیراهنی که من پوشیده بودم به تن داشت.
chador   چادر
Zahra always wears her black chador whenever she wants to get outside.
زهرا هر وقت که می‌خواهد از خانه بیرون رود، چادر مشکی‌اش را می‌پوشد.
cap   کلاه
The captain of the ship wore a special cap.
کاپیتان کشتی یک کلاه مخصوص بر سر داشت.
scarf   شال
She was wearing a hat and a scarf against the cold.
او به خاطر سرما یک کلاه و شال پوشیده بود.
suit   کت و شلوار
All the businessmen were wearing black suits.
همه‌ی بازرگانان کت و شلوار مشکی به تن داشتند.
manteau    مانتو
She was wearing an expensive manteau the other day.
او دیروز یک مانتوی گران قیمت به تن داشت.
jacket   ژاکت
I felt a bit cold so I put on a jacket.
کمی احساس سرما کردم به همین خاطر ژاکتم را پوشیدم.
trousers   شلوار
I need a new pair of trousers to go with this jacket.
باید یک شلوار جدید بخرم که به این ژاکت بیاید.
T-shirt   تی شرت
I was only wearing a T-shirt when the rain started.
من فقط یک تی‌شرت به تن داشتم که باران شروع به باریدن کرد.
shoes   کفش
Take off your shoes before entering the house.
قبل از وارد شدن به خانه کفش‌هایتان را دربیاورید.
shirt   پیراهن مردانه
The sleeve of his shirt was torn at the elbow.
آستین پیراهنش در قسمت بازو پاره شده بود.
black   سیاه
I heard a loud bang and then saw black smoke.
من صدای انفجار بلندی شنیدم و سپس دود سیاهی دیدم.
blue   آبی
For weeks we had cloudless blue skies.
آسمان ما تا چند هفته آبی و بدون ابر بود.
yellow   زرد
It was early autumn and the leaves were turning yellow.
اوایل پاییز یود و برگ‌ها در حال زرد شدن بودند.
white   سفید
I like the contrast of the white trousers with the black jacket.
تضاد رنگی که بین شلوار سفید و ژاکت سیاه است را دوست دارم.
green   سبز
I think I'll take your advice and get the green dress.
فکر کنم به راهنمایی‌ات گوش کنم و لباس سبز رنگ را بخرم.
gray   خاکستری
I don't like the gray sky because it will probably rain.
من آسمان خاکستری را دوست ندارم چرا که احتمال وقوع باران در آن زیاد است.
red   قرمز
She and I both have red hair but hers is lighter than mine.
رنگ موی من و او هر دو قرمز است اما رنگ موی او روشن تر از من است.
orange   نارنجی
The door was painted orange.
درب نارنجی رنگ شده بود.
brown   قهوه‌ای
Both my parents have brown hair.
موی هر دو والدینم قهوه‌ای رنگ است.
pink   صورتی
He was wearing a nice looking pink T-shirt.
او یک تی‌شرت صورتی زیبا به تن کرده بود.
living room   اتاق نشیمن
That picture would go well on the wall in the living room.
آن عکس اگر روی دیوار اتاق نشیمن قرار بگیرد جلوه‌ی خوبی خواهد داشت.
stairs   راه پله
Her office is at the top of the stairs.
دفتر کار او بالای راه پله قرار دارد.
bedroom   اتاف خواب
The house has four bedrooms, so it's pretty big.
آن خانه چهار اتاق خواب دارد، بنابراین حتما خانه‌ی خیلی بزرگی است.
kitchen   اشپزخانه
The delicious smell of freshly-made coffee came from the kitchen.
بوی خوب قهوه‌ی تازه از آشپزخانه به مشام می‌رسید.
bathroom   حمام
The bathroom's on the right at the end of the passage.
حمام در انتهای راهرو در سمت راست قرار دارد.
garage   پارکینگ
Did you put the car in the garage?
آیا اتومبیل را داخل پارکینگ گذاشتی؟
apartment   آپارتمان
I'll give you the key to my apartment.
کلید آپارتمانم را به تو خواهم داد.
flat   آپارتمان
They have a house in Karaj and a flat in Tehran.
آن‌ها یک خانه در کرج و یک آپارتمان در تهران دارند.
villa   ویلا
They have a really big villa in Rasht.
آن‌ها یک ویلای واقعا بزرگ در رشت دارند.
tower   برج
From the top of the tower, the outlook over the city was breathtaking.
از بالای برج، دیدن نمای کل شهر بسیار مهیج بود.
bookcase   جاکتابی
There are so many books in the bookcase.
کتاب‌های زیادی در جاکتابی است.
blanket   پتو
She wrapped the baby in a blanket.
او بچه را در یک پتو پیچید.
clock   ساعت دیواری
We have an antique clock on our mantelpiece.
ما یک ساعت دیواری عتیقه تاقچه‌ی روی بخاریمان داریم.
table   میز
They sat around the dinner table, arguing about different things.
آن‌ها دور میز شام نشسته بودند و در مورد مسائل مختلفی بحث می‌کردند.
computer   رایانه
Modern computers can hold huge amounts of information.
رایانه‌های مدرن توانایی ذخیره سازی مقدار بسیار زیادی اطلاعات را دارند.
television   تلویزیون
Your problem is that you watch too much television.
مشکل تو این است که زیاد تلویزیون تماشا می‌کنی.
mirror   اینه
The image you see in the mirror seems to be reversed.
تصویری که در آینه می‌بینید به نظر برعکس است.
radio   رادیو
Her grandmother listens to radio every morning.
مادر بزرگ او هرروز صبح رادیو گوش می‌کند.
comb   شانه
I always carry a comb in my handbag.
همیشه داخل کیف دستی‌ام یک شانه همراه خود دارم.
newspaper   روزنامه
There's a good arts coverage in the newspaper, but not much social commentary.
این روزنامه مسائل هنری را به خوبی پوشش می‌دهد؛ اما گزارشات کاملی درباره‌ی مسائل اجتماعی ارائه نمی‌دهد.
cooking   آشپزی کردن
I'm trying to be more creative with my cooking.
دارم تلاش می‌کنم در آشپزی‌ام خلاقانه تر عمل کنم.
playing   بازی کردن
Mohammad loves playing chess a lot.
محمد شطرنج بازی کردن را بسیار دوست دارد.
washing   شست و شو
I've already done one lot of washing.
تا همین الان هم شست و شوی زیادی انجام داده‌ام.
fixing   تعمیر کردن
His father is fixing the broken door.
پدر او در حال تعمیر در خراب است.
watching   تماشا کردن
He spent the entire afternoon watching a football match.
او تمام بعد از ظهر خود را به دیدن مسابقه‌ی فوتبال گذراند.
working   کار کردن
The introduction of new working practices has dramatically improved productivity.
معرفی روش‌های کاری جدید، میزان سودمندی را به شدت بهبود داده است.
reading   خواندن
I wish I could find the time to do more reading.
ای کاش وقت بیشتری برای خواندن داشتم.
eating   خوردن
He paused for a moment to listen and then continued eating.
او یک لحظه مکث کرد تا گوش کند و دوباره به خوردن ادامه داد.
studying   مطالعه کردن
He was studying the whole night for the final exam.
او برای امتحان پایانی‌اش کل شب مشغول مطالعه بود.
drinking   نوشیدن
She drank a lot of water before going to bed.
او قبل از رفتن به رخت خوابش، مقدار زیادی آب نوشید.
office   اداره
I didn't leave the office until eight o'clock last night.
من دیشب تا ساعت هشت هنوز اداره را ترک نکرده بودم.
call   تلفن زدن
She called this morning at the office and we had a brief chat.
صبح وقتی که در دفتر بودم با من تماس گرفت و گفت و گوی کوتاهی داشتیم.
telephone   تلفن
She spends hours and hours on the telephone.
او ساعت‌های زیادی را پشت تلفن سپری می‌کند.
mobile phone(cell phone)   تلفن همراه
I'm on a vacation in another country, and my cell phone doesn’t work.
من در مسافرت خارج کشور هستم و تلفن همراهم کار نمی‌کند.
street   خیابان
Our daughter lives just across the street from us.
دختر ما دقیقا آن سمت خیابان ما زندگی می‌کند.
e-mail    پست الکترونیکی
You can contact us by email or fax.
شما می‌توانید از طریق پست الکترونیکی یا فکس با ما در تماس باشید.
carrot   هویج
It's rather early to be sowing carrot seeds, isn't it?
کمی برای کاشتن دانه‌های هویج زود است، این طور نیست؟
orange juice   آب پرتقال
Orange juice is good for the flu.
آب پرتقال برای آنفولانزا خوب است.
onion   پیاز
I always cry when I'm chopping onions.
همیشه هنگام خرد کردن پیاز گریه‌ام می‌گیرد.
banana   موز
I only had a banana for lunch.
برای ناهار فقط یک موز خوردم.
potato   سیب زمینی
Could you peel the potatoes for me, please?
میشه لطفا سیب زمینی‌ها را برایم پوست بکنی؟
quince   به
Quince jam is one of the sweetest things in the world.
مربای به یکی از شیرین‌ترین خوردنی‌ها در دنیا است.
tomato   گوجه فرنگی
He ordered pasta with a tomato sauce last night for dinner.
او دیشب برای شام پاستا با سس گوجه سفارش داد.
zucchini   کدو سبز
Minoo doesn't like zucchini at all.
مینو اصلا کدو سبز دوست ندارد.
water   اب
The human body is about 50 percent water.
حدودا 50 درصد بدن انسان را آب تشکیل می‌دهد.
yogurt    ماست
I ate natural yogurt with my lunch.
همراه با ناهارم ماست طبیعی خوردم.
egg   تخم مرغ
Mix the butter with the sugar and then add the egg.
کره و شکر را با هم مخلوط کن سپس تخم مرغ را به آن اضافه کن.
honey   عسل
Pour the honey into the bowl and mix it thoroughly with the other ingredients.
عسل را داخل کاسه بریزید و آن را کاملا با دیگر مواد اولیه مخلوط کنید.
cheese   پنیر
Iranian cheeses are exported to many different countries.
پنیرهای ایرانی به کشورهای مختلفی صادر می‌شوند.
fish   ماهی
They were happy because they had caught a lot of fish that day.
آن‌ها خوشحال بودند چرا که آن روز ماهی‌های زیادی گرفته بودند.
coconut   نارگیل
This chocolate is full of coconut.
این شکلات پر از نارگیل است.
spaghetti   ماکارانی
Put a little cinnamon in your spaghetti sauce.
کمی دارچین داخل سس اسپاگتی بریز.
pineapple   آناناس
When I arrived home, I saw five pineapples in the kitchen!
وقتی به خانه رسیدم، در آشپزخانه پنج آناناس دیدم.
ice cream   بستنی
We sell 32 different flavors of ice cream.
ما بستنی‌هایی با 32 طعم مختلف می‌فروشیم.
bread   نان
There's nothing better than fresh bread, straight from the oven.
هیچ چیزی بهتر از نانی که تازه از تنور درآمده باشد، نیست.
fruit   میوه
Oranges, apples, pears, and bananas are all types of fruit.
پرتغال، سیب، هلو و موز انواع مختلفی از میوه هستند.
rice   برنج
It's a simple dish to prepare, consisting mainly of rice and vegetables.
آماده کردن این غذا که به طور عمده متشکل از برنج و سبزیجات است، کار آسانی است.
dates   خرما
A glass of milk and a handful of dates is a complete meal.
یک لیوان شیر و چند خرما می‌تواند یک وعده‌ی غذایی کامل باشد.
kebab   کباب
Different kinds of kebab are very popular in Iran.
انواع مختلف کباب در ایران بسیار پر طرفدار هستند.
cake   کیک
He cut the cake into six pieces and gave each child a slice.
او کیک را به شش تکه تقسیم کرد و به هر بچه یک تکه داد.
chicken   مرغ
Defrost the chicken thoroughly before cooking.
قبل از پخت، مرغ را کاملا یخ زدایی کنید.
milk   شیر
Don't drink all the milk, we need some for breakfast.
کل شیر را ننوش، یک مقدار برای صبحانه لازم داریم.
salad   سالاد
Would you like olive oil and vinegar on your salad?
آیا مایلید در سالادتان روغن زیتون و سرکه ریخته شود؟
tea   چای
The waitress brought us two steaming cups of tea.
پیش خدمت دو فنجان چای برای ما آورد که از آن‌ها بخار بلند می‌شد.
apple   سیب
The apple tree at the bottom of the garden is beginning to grow.
درخت سیبی که در ته باغ است شروع به رشد کردن کرده است.
hat   کلاه
Hang your coat and hat over there.
کت و کلاه خود را آنجا آویزان کنید.
color   رنگ
What color are your eyes?
چشمانت چه رنگی هستند؟
food   غذا
There was a lot of food at the ceremony.
غذاهای زیادی در مراسم وجود داشت.
drink   نوشیدنی
They'd had no food or drink for two days.
هیچ غذا یا نوشیدنی‌ای تا دو روز نخورده بودند.
hungry   گرسنه
The children are always hungry when they get home from school.
بچه‌ها همیشه وقتی از مدرسه به خانه می‌آیند، گرسنه هستند.
thirsty   تشنه
I felt hot and thirsty after the basketball game.
بعد از بازی بسکتبال هم گرمم بود و هم تشنه بودم.
jelly   ژله
Leave the jelly in the fridge to set.
ژله را در یخچال بگذارید تا ببندد.